کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یونرنگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
یون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] yun ۱. نمدزین.۲. غاشیه؛ روپوش: ◻︎ از فتح و ظفر بینم بر نیزۀ تو عقد / وز فرّ و هنر بینم بر دیزۀ تو یون (عنصری: ۳۴۳).۳. پول خُرد.
-
colour stimulus
محرک رنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] تابش مرئی که ورود آن به چشم، سبب درک رنگ فامدار یا بیفام میشود
-
هفت رنگی
لغتنامه دهخدا
هفت رنگی . [ هََ رَ ] (اِخ ) از شاعران خراسان است و این مطلع از اوست :همه شب سرگذشت کاکل دلدار میگویم به گیسویی گرفتارم از آن بسیار می گویم .(از مجالس النفایس میرعلیشیر نوایی ص 392).هفت رنگی از شاعران قرن نهم هجری است .
-
هفت رنگی
لغتنامه دهخدا
هفت رنگی . [ هََ رَ ] (حامص مرکب ) هفت رنگ بودن . حیله گری . || (ص نسبی ) مکار و محیل . (آنندراج ).
-
بی رنگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) birangi ۱. حالت بیرنگ بودن.۲. [مجاز] ساده و بیآلایش بودن.۳. (تصوف) بیچونی حق؛ عالم وحدت.
-
chromatic adaptation
سازگاری رنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] تغییر در حساسیت سامانۀ بصری به سبب تغییر در ویژگی طیفی منبع نور یا شرایط مشاهده
-
coloured colony
پَرگَنۀ رنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] پَرگَنهای که رنگی غیر از رنگ آگار دارد
-
solvatochromism
حلاّلرنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] قابلیت ماده در تغییر دادن رنگ خود براثر تغییر قطبایی حلاّل
-
chromatic vision, colour vision
دید رنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] تشخیص رنگهای مختلف سازندۀ طیف نور مرئی
-
contrast seal
روکش رنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نوعی روکش آسفالت که برای ایجاد تمایز رنگ بر روی آسفالت روسازی ریخته میشود
-
آشفته رنگی
لغتنامه دهخدا
آشفته رنگی . [ ش ُ ت َ / ت ِ رَ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی آشفته رنگ .
-
رام رنگی
لغتنامه دهخدا
رام رنگی . [ م ِ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) صاحب آنندراج آرد: نورالدین جهانگیر پادشاه بن اکبر پادشاه ، شراب را باین نام می خواند و بیت ذیل را نقل کند : نه ایم منکر صهبا ولیک میگویم که رام رنگی ما نشئه ٔ دگر دارد. طالب آملی (ازآنندراج ).و سپس گوید: ...
-
علی رنگی
لغتنامه دهخدا
علی رنگی . [ ع َ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نیم بلوک ، بخش قاین ، شهرستان بیرجند. واقع در 51 هزارگزی شمال باختری قاین . ناحیه ای است کوهستانی و دارای آب و هوای معتدل و 11 تن سکنه . آب آن از قنات تأمین می شود. و محصول آن غلات و زعفران است . اهالی ...
-
مرده رنگی
لغتنامه دهخدا
مرده رنگی . [ م ُ دَ / دِ رَ ] (حامص مرکب ) رنگ پریدگی . بی طراوتی : هرزه گوئی چند همچون سرخوشان انجمن مرده رنگی چند همچون کشتگان بادیه .سلیم (آنندراج ).
-
خوب رنگی
لغتنامه دهخدا
خوب رنگی . [ رَ ] (حامص مرکب ) خوب رنگ بودن : تازه روئیش تازه تر ز بهارخوب رنگیش خوبتر ز نگار.نظامی .