کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یونغار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
یونغار
لغتنامه دهخدا
یونغار. [ یُن ْ ] (ترکی ، اِ) تاری که از روده سازند. نام سازی است . (آنندراج ). تار و سازی که می نوازند. نوعی از ساز ترکی که دارای سه تار است . (ناظم الاطباء). || به معنی مطلق تار و ریسمان نیز آمده . (از آنندراج ). هر تار و رشته . (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
یونقار
لغتنامه دهخدا
یونقار. [ یُن ْ ] (ترکی ، اِ) یونغار. رجوع به یونغار شود : ریز از تار تیز بی آهنگ از برونش اگر کنی یونقار.حکیم شفایی (از آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
یونقار
لغتنامه دهخدا
یونقار. [ یُن ْ ] (ترکی ، اِ) یونغار. رجوع به یونغار شود : ریز از تار تیز بی آهنگ از برونش اگر کنی یونقار.حکیم شفایی (از آنندراج ).