کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یونانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
یونانی
لغتنامه دهخدا
یونانی . (ص نسبی ، اِ) منسوب به یونان . هر چیز منسوب ومربوط به کشور یونان . (یادداشت مؤلف ) : ساخت آنگه یکی بیوکانی هم بر آیین و رسم یونانی . عنصری . || اهالی یونان .مردم یونان . که از مردم یونان باشد. اهل یونان . از یونان . گِرِک . گرس . هلن . آغری...
-
یونانی
دیکشنری فارسی به عربی
يوناني
-
واژههای مشابه
-
يوناني
دیکشنری عربی به فارسی
يوناني
-
theatron 2, Greek theatre
تماشاخانۀ یونانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] بنایی تقریباً نیمدایره و روباز که معمولاً در پناه تپه یا کوه برای اجرا و تماشای نمایش در یونان باستان میساختند
-
جزایر یونانی
لغتنامه دهخدا
جزایر یونانی . [ ج َ ی ِ رِ ] (اِخ ) نام یکی از ایالت های تحت فرمانروایی اسکندر. (از تاریخ ایران باستان ج 3 ص 205).
-
شنیس یونانی
لغتنامه دهخدا
شنیس یونانی . [ ؟ س ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خنیک .از مقیاسهای حجم در ایران باستان ، مساوی : 1007 پیمانه ، 1007 لیتر. (تاریخ ایران باستان ص 166 و 772).
-
شیخ یونانی
لغتنامه دهخدا
شیخ یونانی . [ ش َ خ ِ ] (اِخ ) فلوطن . رجوع به شیخ الیونانی و فلسفه ٔ بزرگ ترجمه ٔ احمد آرام ص 91، 53، 52 و تتمه ٔ صوان الحکمة ص 185 شود.
-
فلس یونانی
لغتنامه دهخدا
فلس یونانی . [ ف َ س ِ ] (ترکیب وصفی ،اِ مرکب ) خرمهره . در کتب لغت یافته نشده . (غیاث ).
-
Hellenistic period, Hellenistic
دورۀ یونانیمآبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] دورهای در تاریخ یونان و گسترش فرهنگ یونانی از تاریخ مرگ اسکندر در 323 ق.م تا سلطۀ امپراتوری روم بر حوزۀ مدیترانه و آسیای غربی در 27 تا 30 ق.م
-
جستوجو در متن
-
Hellenism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هلنیزم، اصطلاح یونانی، یونانی مابی، اداب یونانی
-
آنیس
لغتنامه دهخدا
آنیس . (از یونانی ، اِ) (از یونانی آنی زُن ) انیسون .
-
Greek cross
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوه یونانی، صلیب یا چلیپای یونانی بدین شکل +
-
New Greek
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یونانی جدید