کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یوم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
یوم
/yo[w]m/
معنی
روز.
〈 یوم دین: [قدیمی] روز رستاخیز.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
day
-
جستوجوی دقیق
-
یوم
لغتنامه دهخدا
یوم . [ ی َ ] (ع اِ) روز. (ترجمان القرآن جرجانی ص 108) (دهار). روز، مذکر آید و اول آن از طلوع فجر صادق است تا غروب آفتاب . ج ، ایام و اصل آن ایوام بوده . جج ، ایاویم . (ناظم الاطباء). روز. ج ، ایام . (مهذب الاسماء). روز. ج ، ایام ، اصل آن ایوام و یوم...
-
یوم
لغتنامه دهخدا
یوم . [ ی َ ] (ع مص ) روز گردیدن . (منتهی الارب ). || بدبخت روز گردیدن . (ناظم الاطباء).
-
یوم
فرهنگ فارسی معین
(یَ یا یُ) [ ع . ] (اِ.) روز. ج . ایام .
-
یوم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: یَوم، جمع: ایّام] yo[w]m روز.〈 یوم دین: [قدیمی] روز رستاخیز.
-
یوم
دیکشنری فارسی به عربی
يوم
-
واژههای مشابه
-
يوم
دیکشنری عربی به فارسی
روز , يوم , امروز
-
يَوْمِ
فرهنگ واژگان قرآن
روز - مقداري از زمان که حادثه ي قابل ملاحظه اي در آن رخ داده است - دوران (يوم به معناي مقدار قابل ملاحظه از زمان است ، که حادثهاي از حوادث را در بر گرفته باشد ، و به همين جهت کوتاهي و بلندي اين زمان بر حسب اختلاف حوادث مختلف ميشود ، هر چند که استعمال...
-
یوم البعث
فرهنگ فارسی معین
(یَ یا یُ مُ لْ بَ) [ ع . ] (اِمر.) روز رستخیز، روز قیامت .
-
یوم الحساب
فرهنگ فارسی معین
( ~ُ. لú ح ) [ ع . ] (اِمر.) روز قیامت ، روز شمار.
-
یوم الدین
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] (اِمر.) روز قیامت ، روزشمار.
-
یوم القرار
فرهنگ فارسی معین
( ~. قَ) [ ع . ] (اِمر.) روز قیامت ، روز رستخیز.
-
یوم الله
فرهنگ فارسی معین
( ~ُ لْ لا) [ ع . ] (اِمر.) روز مقدس ، روز گرامی .
-
یوم الموعود
فرهنگ فارسی معین
( ~. مَ) [ ع . ] (اِمر.) روز قیامت ، روز رستخیز.
-
ذات یوم
لغتنامه دهخدا
ذات یوم . [ ت َ ی َ مِن ْ ] (ع ق مرکب ) روزی . (دهار). در روزی . بروزی . روزی از روزها.