کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یوسه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
یوسه
/yuse/
معنی
ارۀ درودگری: ◻︎ به یوسه ببُرند چوبی سکند / که تا پای خونی درآرد به بند (اسدی: مجمعالفرس: یوسه).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
یوسه
لغتنامه دهخدا
یوسه .[ س َ / س ِ ] (اِ) اره ٔ درودگری . (از برهان ). اره ٔ درودگران باشد. (فرهنگ اوبهی ) (از لغت فرس اسدی ). اره را گویند. (فرهنگ جهانگیری ) (آنندراج ) : به یوسه ببرند چوب سکندکه تا پای خونی درآرد به بند.اسدی .
-
یوسه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] yuse ارۀ درودگری: ◻︎ به یوسه ببُرند چوبی سکند / که تا پای خونی درآرد به بند (اسدی: مجمعالفرس: یوسه).
-
جستوجو در متن
-
اره
لغتنامه دهخدا
اره . [ اَ رَ / رِ / اَرْ رَ / رِ ] (اِ) ابزاری درودگران را از آهن بشکل تیغه ای بلند و باریک که دسته ای چوبین دارد و یک لبه ٔ آن دندانه دار و تیز است که در بریدن چوب و آهن و جز آن بکار رود. و به تازی منشار خوانند. (صحاح الفرس ). یوسه . منشار. مِقطل ....