کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
یود
لغتنامه دهخدا
یود. [ ] (اِخ ) بوذ. نام دیگر کوه سراندیب که حضرت آدم بدانجا افتاد. (از مجمل التواریخ والقصص ص 181). و رجوع به سراندیب شود.
-
واژههای مشابه
-
يود
دیکشنری عربی به فارسی
يد , عنصر شيميايي که علا مت ان ميباشد
-
يَوَدُّ
فرهنگ واژگان قرآن
دوست دارد(ود نوع خاصي از حب و دوست داشتن است و آن حبي است که آثار و پيامدهايي آشکار دارد )
-
مَا يَوَدُّ
فرهنگ واژگان قرآن
دوست ندارد(ود نوع خاصي از حب است و آن حبي است که آثار و پيآمدهايي آشکار دارد )
-
جستوجو در متن
-
iodizing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یددار، یود زدن، یود تزریق کردن
-
iodized
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یددار، یود زدن، یود تزریق کردن
-
iodize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یدید، یود زدن، یود تزریق کردن
-
iodizes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یدید، یود زدن، یود تزریق کردن
-
yode
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یود
-
yodh
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یود
-
yod
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یود
-
ید
دیکشنری فارسی به عربی
يود
-
عنصر شیمیایی که علا مت ان میباشد
دیکشنری فارسی به عربی
يود