کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یوجه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
یوجه
لغتنامه دهخدا
یوجه . [ ج َ / ج ِ ] (اِ) قطره اعم از قطره ٔ آب و خون و امثال آن . (از برهان ) (از ناظم الاطباء). در فرهنگ دساتیر به معنی قطره آمده که در برابر دریاست . (انجمن آرا) (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
پنده
لغتنامه دهخدا
پنده .[ پ ِ دَ / دِ ] (اِ) قطره را گویند اعم از قطره ٔ آب و قطره ٔ باران و قطره ٔ خون و امثال آن . (برهان قاطع). چکه . یوجه . لک . لکه . اشک . خال . || نقطه و ذرات . (برهان قاطع).
-
ارکنه
لغتنامه دهخدا
ارکنه . [ اَ ک َ ن َ ] (اِخ ) نهربزرگی است در ولایت ادرنه . این رود از دامنه های غربی سلسله ٔ استرانجه که در نزدیکی سواحل بحر اسود واقع است ، سرچشمه میگیرد. گاهی بسوی جنوب و گاهی بطرف شمال متمایل میشود و بسوی مغرب جاری میگردد و در اثنای جریان با آب د...