کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یهر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
یهر
لغتنامه دهخدا
یهر. [ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ابرشیوه ٔ بخش حومه ٔ شهرستان دماوند، در 50هزارگزی خاور دماوند و 6هزارگزی شمال راه شوسه ٔ تهران به مازندران ، با 275 تن سکنه . آب آن از چشمه سار و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
یهر
لغتنامه دهخدا
یهر. [ ی َ هََ ] (ترکی ،اِ) زین برگ و ساز اسب . اوستام . (یادداشت مؤلف ).- یهرپوش ؛ زین پوش . زین پوش اسب . (یادداشت مؤلف ).
-
یهر
لغتنامه دهخدا
یهر. [ ی َ هََ / ی َ ] (ع ص ، اِ) جای فراخ تابان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جای تابان . (آنندراج ). || (اِمص ) ستیهیدگی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). لجاجت و ستیهیدگی . (ناظم الاطباء).
-
یهر
لغتنامه دهخدا
یهر. [ ی ُ ] (اِ) میل و خواهش و آرزو. (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
یراق
لغتنامه دهخدا
یراق . [ ی َ ] (ترکی ، اِ) سلاح . (یادداشت مؤلف ) (ناظم الاطباء). اسلحه ٔ سپاه مثل شمشیر و سپر و تیر و کمان و غیره . (غیاث ) (آنندراج ) : در مجلس عام در صف قورچیان یراق ... ایستاده می شد. (تذکرةالملوک چ دبیرسیاقی ص 26). جای او [ دواتدار ] که می ایست...