کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ینی چریک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ینی چریک
لغتنامه دهخدا
ینی چریک . [ ی ِ چ ِ ] (ترکی ، اِ مرکب ) ینی چری . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به ینی چری شود.
-
واژههای مشابه
-
ینی بازار
لغتنامه دهخدا
ینی بازار. [ ی ِ ] (اِخ ) خطه ای است در بین دو ولایت قوصوه و بوسنه با 7350 کیلومتر مربع مساحت و 153000 تن جمعیت ، مرکب از مسلمان و مسیحی . خاک آن سرسبز و حاصلخیز است و شغل اهالی بیشتر دامداری است . (از قاموس الاعلام ترکی ).
-
ینی بازار
لغتنامه دهخدا
ینی بازار. [ ی ِ ] (اِخ ) نام یک قصبه ٔ مرکز قضایی است در سنجاق موسوم به همین اسم و آن دارای 13000 تن نفوس و جوامع متعدد و مدارس ابتدایی و عالی و آبهای معدنی و استحکامات چندی است . (از قاموس الاعلام ترکی ).
-
ینی دنیا
لغتنامه دهخدا
ینی دنیا. [ی ِ دُن ْ ] (اِخ ) (از: ینی ، تازه + دنیا) ینگی دنیا. قاره ٔ جدید. آمریک . امریکا. رجوع به ینگی دنیا شود.
-
ینی شهر
لغتنامه دهخدا
ینی شهر. [ ی ِ ش َ ] (اِخ ) نام قضایی است در ولایت خداوندگار و با ناحیه ٔ ازنیق 85 پارچه ده دارد و عده ٔ اهالیش به 58202 تن بالغ می گردد. قسمت اعظم اراضی اش جلگه ٔ ینی شهر را تشکیل می دهد. (از قاموس الاعلام ترکی ).
-
جرجی ینی
لغتنامه دهخدا
جرجی ینی . [ ج ُ یَن ْ نی ] (اِخ ) ابن انتونیوس بن جرجس بن میخالی ینی . او از مردم طرابلس شام بود و در آنجا بدنیا آمد و به همان جا بسال 1360 هَ . ق . درگذشت ودر اصل یونانی بود و بمطالعه ٔ تاریخ می پرداخت و در انتشار مجله ٔ «المباحث » شرکت داشت . او ر...
-
ینی چری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] [قدیمی] yeničeri = ینگچری
-
جستوجو در متن
-
ینگی چریک
لغتنامه دهخدا
ینگی چریک . [ ی ِ چ ِ ] (ترکی ، اِ مرکب ) ینگی چری . ینی چریک . ینی چری . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به ینی چری شود.
-
ینگی چری
لغتنامه دهخدا
ینگی چری . [ ی ِ چ ِ ](ترکی ، اِ مرکب ) چریک جدید. لشکر جدید. قسمی از سپاه عثمانی را گویند. (ناظم الاطباء). ینی چریک . ینگی چریک . ینی چری . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به ینی چری شود.
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد پسر محمد ثالث معروف بسلطان احمد خان اول . چهاردهمین از سلاطین عثمانی و نسب او مستقیماً بسیزده واسطه بسلطان عثمان غازی منتهی شود. مولد او به سال 998 هَ . ق . بودو در 1012 پس از وفات پدر به سن چهارده سالگی بتخت سلطنت عث...