کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ینه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ینه
لغتنامه دهخدا
ینه . [ ن َ / ن ِ ] (پسوند) مانند «ین » علامت نسبت است و به آخر اسم پیوندد و معنی صفت نسبی دهد، چون : زرینه ، سیمینه ، برنجینه ، رویینه ، چرمینه ، مویینه ، مسینه ،کمینه ، گنجینه ، دیرینه ، سفالینه ، کشکینه ، نرینه ، مادینه ، پلنگینه ، گرگینه ، پارینه...
-
ینه
لغتنامه دهخدا
ینه . [ ی َن ْ ن َ ] (اِخ ) ابوعبدالرحمان حمراوی مسمی به ینه . در فتح مصر حاضر بود و حمام ینه به مصر بدو منسوب است . (از یادداشت مؤلف ). رجوع به عبدالعزیز (ابن ابراهیم بن هبةاﷲبن ینه ) شود.
-
واژههای مشابه
-
syngraft, isogeneic graft, isologous graft, isograft, syngeneic graft, isoplastic graft
همسانپیوندینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند، علوم پایۀ پزشکی] پیوندینهای که دوقلوییهای همسان گیرنده و دهندۀ آن هستند
-
جستوجو در متن
-
ابوعبدالرحمن
لغتنامه دهخدا
ابوعبدالرحمن . [ اَ ع َ دِرْ رَ ما ] (اِخ ) حمراوی . موسم به ینّه . رجوع به ینّه ... شود.
-
اینه
لغتنامه دهخدا
اینه . [ ن َ / ن ِ ] (پسوند) صورت قابل تلفظ «ینه » علامت نسبت که در آخر کلمات آید چون : پلاسینه . نرینه . مکینه . عنبرینه . دیرینه و... رجوع به «ینه » شود.
-
کامینه
فرهنگ نامها
(تلفظ: kāmine) (کام + ینه (پسوند نسبت)) (= کامین) ، ← کامین .
-
مرآت
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ ع . مرآة ] (اِ.) آ ی ینه . ج . مرایا، مرائی .
-
آوینه
واژهنامه آزاد
(تالشی) آئینه؛ از واژۀ آب و پسوند «ینه» تشکیل شده و به معنی آبگونه است که به مانند آب انعکاس نور دارد و تصویر را نشان می دهد.
-
تهمینه
فرهنگ نامها
(تلفظ: tahmine) (در اعلام) همسر رستم پهلوان اساطیری ایران و مادر سهراب .(تهمینه مرکب از 'تهم' به معنی نیرومند و قوی + پسوند نسبت ' ینه ') .
-
تهمینه
واژهنامه آزاد
تهم+ ینه= نیرو سان، کسی که به نیرومندی منسوب است؛ یا نیرومند است. تهم:نیرومند، در واژه ی «تهمتن» نیز هست.به معنی کسی که «تنِ» نیرومند دارد. ینه:پسوند نسبت.
-
تهمینه
واژهنامه آزاد
تهم+ ینه= نیرو سان، کسی که به نیرومندی منسوب است؛ یا نیرومند است. تهم:نیرومند، در واژه ی «تهمتن» نیز هست.به معنی کسی که «تنِ» نیرومند دارد. ینه:پسوند نسبت.
-
گدائی
لغتنامه دهخدا
گدائی . [ گ َ ] (اِخ ) (مولانا) از شعرای مشاهیر ترکی گوی است و در زمان بابرمیرزا شعر او شهرت گرفت . او از دلها گدائی مینمود و از این تخلص میفرمودو شعر او همه ترکی است . و این مطلع ترکی از اوست :آه کیم دیوانه کو کلم مبتلا بولدی ینه بوکونکول نیک ایلکی ...
-
صبور
لغتنامه دهخدا
صبور. [ ص َ ] (اِخ ) نام وی حسین افندی از متأخران شعرا و خطاطان و از مردم تبریز است . وی به استانبول رفت و به استنساخ دواوین شعرا پرداخت . از اوست :آل شانه دستکه صنما طاره تللرک کوکلم کبی طاغیت ینه رخساره تللرک .(قاموس الاعلام ترکی ).