کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یمینالله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
یمینالله
فرهنگ نامها
(تلفظ: yaminollāh) (عربی) مایهی برکت و سعادتمندی خدایی .
-
واژههای مشابه
-
یمین
فرهنگ نامها
(تلفظ: yamin) (عربی) (در قدیم) راست ، سمت راست ، در مقابلِ یسار ؛ دست راست انسان ؛ (به مجاز) دست یار، مایه اقتدار ؛ سوگند ؛ توانگری ، برکت و سعادت .
-
یمین
لغتنامه دهخدا
یمین . [ ی َ ] (ع اِ) سوی راست ، خلاف یسار. ج ، اَیْمُن ، ایمان . جج ، ایامن ، ایامین . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). دست راست از سویها. (یادداشت مؤلف ). سوی دست راست و به این معنی جمع ندارد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سوی دست راس...
-
یمین
لغتنامه دهخدا
یمین . [ ی ُ م َی ْ ی ِ ] (ع اِ مصغر) مصغر یَمین ، یعنی سوی راست . (ناظم الاطباء).
-
یمین
فرهنگ فارسی معین
(یَ) [ ع . ] (اِ.)1 - سمت راست . 2 - سوگند، قسم .
-
يمين
دیکشنری عربی به فارسی
مستقيم , راست , درست , صحيح , واقعي , بجا , حق , عمودي , قاءمه , درستکار , در سمت راست , درست کردن , اصلا ح کردن , دفع ستم کردن از , درست شدن , قاءم نگاهداشتن
-
یمین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی، مقابلِ یسار، جمع: اَیْمان] [قدیمی] yamin ۱. راست؛ طرف راست.۲. دست راست انسان.۳. (اسم) قسم؛ سوگند.〈 یمین غموس: [قدیمی] سوگند دروغ.
-
يَمِينِ
فرهنگ واژگان قرآن
دست راست - سمت راست - خيرو سعادت - قهر و غلبه و نيرومندي - دين (جمله "قالوا انکم کنتم تاتوننا عن اليمين" کنايه از اين است که شما خود را خيرخواه ما معرفي ميکرديد و استعمال کلمه يمين در اين معنا شايع است بعضي از مفسرين گفتهاند : مراد از کلمه يمين دين ...
-
الله
واژگان مترادف و متضاد
آفریدگار، ایزد، پروردگار، خدا، دادار، رب، یزدان
-
اللـه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] ‹اله› 'allāh خدا؛ ایزد؛ معبود یگانه؛ واجبالوجود.
-
الله
فرهنگ فارسی معین
(اَ لْ لا) [ ع . ] (اِ.)ایزد، خدا، معبود یگانه . ؛~ُ اعلم خدا داناتر است . (هنگامی که نسبت به موضوعی شک و تردید است ). ؛~ اکبر الف - خدا بزرگ تر است . (هنگام تعجب ، عصبانیت و تأیید گفته می شود). ب - بخشی از اذان و نماز است .
-
الله
لغتنامه دهخدا
الله . [ اُ ل َ ل َ ] (اِخ ) نام موضعی است . (یادداشت مؤلف ).
-
الله
دیکشنری فارسی به عربی
اله
-
الله
واژهنامه آزاد
یکی از اسامی خدا