کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یمک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
یمک
لغتنامه دهخدا
یمک . [ ی َ م َ ] (اِخ ) نام پادشاهان ایغور. (از برهان ). پادشاهان ایغور تاتارستان را نامند. (ناظم الاطباء). لقب پادشاهی است از ترکستان . (فرهنگ رشیدی ).
-
یمک
لغتنامه دهخدا
یمک . [ ی َ م َ ] (اِخ ) نام ملک پادشاه (یمک ) را گویند و آن ملک به حسن معروف است . (ازرشیدی ). || نام شهری و ولایتی است حسن خیز.(از ناظم الاطباء) (برهان ) (از آنندراج ) : مفکن به غمزه بر دل مجروح من نمک وز من به قبله سر مکش ای قبله ٔ یمک . (منسوب به...
-
یمک
لغتنامه دهخدا
یمک . [ ی ِ م َ ] (ترکی ، اِ) در ترکی خوردنی را گویند. (برهان ).
-
جستوجو در متن
-
خازه
لغتنامه دهخدا
خازه . [ زَ / زِ ] (ص ، اِ) گِل سرشته و خمیر کرده را گویند. (آنندراج ). سرشته و خمیر کرده گویند عموماً و گلابه و گلی که بر دیوارها مالند خصوصاً. (برهان قاطع) (فرهنگ سروری ) (غیاث اللغة). گل سرشته به جهت دیوار و غیره و هر چیز سرشته و خمیر کرده . (فرهن...
-
آک
لغتنامه دهخدا
آک . (اِ) بعض فرهنگ نویسان ما این صورت را آورده و بدان معنی آسیب ، آفت ، عاهت ، عیب ، عار و آهو و زشتی داده اند. و در کلمه ٔ ده آک ، صورتی از ضحّاک نیز می آورند که چون ضحّاک صاحب ده عیب : زشتی ، کوتاهی ، بیدادگری ، بیشرمی ، بسیارخواری ، بدزبانی ، درو...