کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یمنی سمنانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
یمنی سمنانی
لغتنامه دهخدا
یمنی سمنانی . [ ی ُ ی ِ س ِ ] (اِخ ) رجوع به یمینی سمنانی شود.
-
واژههای مشابه
-
علوی یمنی
لغتنامه دهخدا
علوی یمنی . [ ع َ ل َ ی ِ ی َ م َ ] (اِخ ) عمربن علی بن ابی بکر علوی یمنی حنفی ، مکنی به ابوالخطاب . فقیه و ادیب و شاعر بود که در سال 664 هَ . ق . متولد شد و در حدود 703 در زبید درگذشت . او راست : 1- منتخب الفنون ، درهفت مجلد. 2- نزهة الحضار و انس ال...
-
علوی یمنی
لغتنامه دهخدا
علوی یمنی . [ ع َ ل َ ی ِ ی َم َ ] (اِخ ) حسن بن محمدبن احمدبن یحیی یمنی زیدی . ازتاریخ نویسان بود که در سال 670 هَ . ق . وفات کرد. او راست : انوار الیقین فی فضائل امیرالمؤمنین . (از معجم المؤلفین ج 3 ص 275 از ایضاح المکنون ج 1 ص 147).
-
علوی یمنی
لغتنامه دهخدا
علوی یمنی . [ع َ ل َ ی ِ ی َ م َ ] (اِخ ) سلیمان بن ابراهیم بن عمر علوی تعزی یمنی . محدث و صوفی . رجوع به علوی تعزی شود.
-
فرزدق یمنی
لغتنامه دهخدا
فرزدق یمنی . [ ف َ رَدَ ق ِ ی َ م َ ] (اِخ ) گویند از اماجد شعرا و اکابر فضلاست و با حکیم خاقانی معاصر بوده . بعضی ، از شعرای محمودیش دانند، حق اینکه حقیقت احوال و آثار او چنانکه در آن وثوقی و ثباتی باشد ظاهر نگردیده . تقی اوحدی در تذکره ٔ خود این اش...
-
فاضل یمنی
لغتنامه دهخدا
فاضل یمنی . [ ض ِ ل ِ ی َ م َ ] (اِخ ) یحیی بن قاسم العلوی ، مقلب به عمادالدین و معروف به فاضل یمنی . مفسر دانشمندی از مردم یمن بود. از آثارش دو کتاب «تحفه الاشراف فی کشف غوامض الکشاف » و «درر الاصداف فی حل عقد الکشاف » معروف است . (از اعلام زرکلی ج ...
-
جلال یمنی
لغتنامه دهخدا
جلال یمنی . [ ج َ ل ِ ی َم َ ] (اِخ ) حسن بن احمد ملقب به جلال الدین . فقیه و مفسر و ادیب و منطقی است و شروح و حواشی و مختصرات و اشعاری دارد. وی به سال 1079 هَ . ق . / 1668 م . در نزدیکی صنعا وفات کرد. او راست : 1 - تکملة الکشف علی الکشاف . 2 - شرح ا...
-
جحدر یمنی
لغتنامه دهخدا
جحدر یمنی . [ ج َ دَ رِ ی َ م َ ] (اِخ ) مردی است از طائفه ٔ بنوجُشم بن بکر که در جاده های یمن راهزنی میکرد. این خبر به حجاج رسید و اوبحاکم خود دستور اکید داد که جحدر را دستگیر کند و حاکم یمن کوشید تا او را دستگیر کرد و بنزد حجاج فرستاده ، حجاج گفت چ...
-
حجاف یمنی
لغتنامه دهخدا
حجاف یمنی . [ ح َج ْ جا ف ِ ی َ م َ ] (اِخ ) سیداسماعیل بن ابراهیم شعر او را در سلافة ص 457 از قول زیدبن علی بن ابراهیم حجاف یادشده آورده است . (الذریعه ج 9 صص 232-233).
-
حجاف یمنی
لغتنامه دهخدا
حجاف یمنی . [ ح َج ْ جا ف ِ ی َ م َ ] (اِخ ) سیدزیدبن علی بن ابراهیم . سید علیخان شعر او را در قسمت شعرای یمن از سلافة ص 455 از استاد خود جعفربن کمال بحرینی آورده است . (الذریعة ج 9 ص 232) (هدیة العارفین ج 1 ص 33).
-
حسین یمنی
لغتنامه دهخدا
حسین یمنی . [ ح ُ س َ ن ِ ی َ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن محمد معروف به ابن اهدل و ملقب به بدرالدین . متوفی در 855 هَ . ق . او راست : الاشارة الوجیزه و مختصر روض الریاحین به نام مطرب السامعین و جز آنها. (هدیة العارفین ج 1 ص 315).
-
حسین یمنی
لغتنامه دهخدا
حسین یمنی . [ ح ُ س َ ن ِ ی َ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن محمدبن عبداﷲ. قاضی جزیره بود و به دمشق سکونت گزید و در 676 هَ . ق . / 1277 م . زنده بود. او راست : المقترح فی المصطلح . (معجم المؤلفین از بروکلمان پیوست ج 1 ص 509).
-
حسین یمنی
لغتنامه دهخدا
حسین یمنی . [ ح ُ س َ ن ِ ی َ م َ ] (اِخ ) ابن علی زیدی شیعی . او راست : «الایضاح و البیان » و «قادحه زناد الفطن » که در1282 هَ . ق . / 1865 م . تألیف کرده است . (هدیة العارفین ج 1 ص 329) (ایضاح المکنون ) (معجم المؤلفین ).
-
حسین یمنی
لغتنامه دهخدا
حسین یمنی . [ ح ُ س َ ن ِ ی َ م َ ] (اِخ ) ابن قاسم بن محمدبن علی زیدی ملقب به شرف الدین فقیه اصولی . متولد 999 هَ . ق . 1590/ م . و متوفی در شهر ذمار 1050 هَ. ق . / 1640 م . اشعاری دارد. او راست : «آداب العلماء و المتعلمین » و «غایةالسئول » و جز آنه...