کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یلمه ریش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
یلمه ریش
لغتنامه دهخدا
یلمه ریش . [ ی َ م َ / م ِ ] (ص مرکب ) ریش پهن و دراز. (ناظم الاطباء). مصحف «بلمه ریش ». رجوع به «بلمه ریش » شود.
-
واژههای مشابه
-
یلمه سرفراز
لغتنامه دهخدا
یلمه سرفراز. [ ی َ م َ س َ ف َ ] (اِخ ) یکی از طوایف ایل قشقایی ایران ، مرکب از 300 خانوار است و در حوالی هونقان و کررویه مسکن دارند. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 80).
-
یلمه عبدالغنی
لغتنامه دهخدا
یلمه عبدالغنی . [ی َ م َ ع َ دُل ْ غ َ ] (اِخ ) یکی از طوایف ایل قشقایی ایران ، مرکب از 50 خانوار است و در حوالی هونقان و کررویه مسکن دارند. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 80).