کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یلمق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
یلمق
/yalmaq/
معنی
= یلمه
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
یلمق
لغتنامه دهخدا
یلمق . [ ی َ م َ ] (معرب ، اِ) معرب یلمه که به معنی قباست . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). مأخوذ از یلمه ٔ فارسی و به معنی آن . ج ، یلامق . (ناظم الاطباء). معرب یلمه ٔ فارسی . قبا. (از المعرب جوالیقی ص 355) (یادداشت مؤلف ). یلمه . (دهار). و رجوع به ...
-
یلمق
فرهنگ فارسی معین
(یَ مَ) [ معر. ] (اِ.) معرب یلمة فارسی به معنی قبا. ج . یلامق .
-
یلمق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از ترکی: یلمه] [قدیمی] yalmaq = یلمه
-
جستوجو در متن
-
یلامق
لغتنامه دهخدا
یلامق . [ ی َم ِ ] (ع اِ) ج ِ یلمق . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). رجوع به یلمق و یلمه شود.
-
یلامق
فرهنگ فارسی معین
(یَ مِ) [ معر. ] (اِ.) جِ یلمق .
-
یلمک
لغتنامه دهخدا
یلمک . [ ی َ م َ ] (اِ) یلمه . قبا و معرب آن یلمق است . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به یلمه شود.
-
یلمک
لغتنامه دهخدا
یلمک . [ ی َ م َ ] (ع ص ) جوان توانا. (منتهی الارب ). مرد جوان قوی وتوانا. (ناظم الاطباء). و رجوع به یلمه و یلمق شود.
-
یلمه
لغتنامه دهخدا
یلمه . [ ی َ م َ / م ِ ] (اِ) یلمق . (دهار). نوعی از جامه ٔ پوشیدنی دراز که قبا نیز گویند. (ناظم الاطباء). قبا و معرب آن یلمق است . (از منتهی الارب ) (از المعرب جوالیقی ص 354) (از فرهنگ جهانگیری ) (از انجمن آرا). قبا. یلمک . (یادداشت مؤلف ). قبا. (د...
-
یرمق
لغتنامه دهخدا
یرمق . [ ی َ م َ ] (ترکی ، اِ) پول و درم ودینار. (ناظم الاطباء) به معنی درم و دینار باشد. (آنندراج ) (برهان ). در حدیث خالدبن صفوان به معنی درهم آمده است : یطعم الدرمق و یکسو الیرمق . در این روایت یرمق را فارسی دانسته و آن را به معنی قبا تفسیر کرده ا...
-
قبا
لغتنامه دهخدا
قبا. [ ق َ ] (ع اِ) قَباء. جامه ٔ پوشیدنی را گویند. (برهان ). جامه ای است معروف که از سوی پیش باز است و پس از پوشیدن دو طرف پیش رابا دکمه بهم پیوندند. (حاشیه ٔ برهان از دکتر معین ).جامه ٔ پوشیدنی که روی ارخالق پوشند. (ناظم الاطباء).توزی . (منتهی الار...