کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یلاغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
یلاغ
لغتنامه دهخدا
یلاغ . [ ی َ ](ترکی ، اِ) کاسه ٔ گدایان . (ناظم الاطباء). کاسه ٔ گدایان که یلاق نیز گویند. (از فرهنگ شعوری ج 2 ورق 444).
-
واژههای همآوا
-
یلاق
لغتنامه دهخدا
یلاق . [ ی ِ ] (اِخ ) ایلاق . نام شهری است به ترکستان . (لغت فرس اسدی نسخه ٔ خطی نخجوانی ) : الا رفیقا تا کی مرا شقا و عناگهی مرا غم یغما گهی بلای یلاق . زبیبی (از لغت فرس اسدی ).
-
یلاق
لغتنامه دهخدا
یلاق . [ ی ِ ] (اِخ ) رشیدی گوید: نام پادشاهی است از ترکان و این نام ترکی است . (از ناظم الاطباء) (برهان ) (آنندراج ) : تو راست ملک جهان و تویی سزای ثناچگونه گویم مدح سماک و وصف یلاق .خاقانی .
-
یلاق
لغتنامه دهخدا
یلاق . [ی َ ] (ترکی ، اِ) سفال شکسته ای که در آن به سگ و گربه آب و خوراک دهند. (ناظم الاطباء). سفال شکسته را گویند که در آن اطعمه و اشربه به سگ و گربه دهند. (برهان ) (آنندراج ). || یلاغ . رجوع به یلاغ شود.
-
جستوجو در متن
-
یلاق
لغتنامه دهخدا
یلاق . [ی َ ] (ترکی ، اِ) سفال شکسته ای که در آن به سگ و گربه آب و خوراک دهند. (ناظم الاطباء). سفال شکسته را گویند که در آن اطعمه و اشربه به سگ و گربه دهند. (برهان ) (آنندراج ). || یلاغ . رجوع به یلاغ شود.