کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یقین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
یقین
/yaqin/
معنی
۱. علم و اطلاع که پس از بررسی و استدلال و برطرف شدن شک و گمان حاصل شود.
۲. (صفت) امری که واضح و ثابت شده باشد.
۳. (قید) بیشکوشبهه؛ بیگمان.
۴. (تصوف) ایمان قلبی به عوالم غیب بدون هیچ شک و تردیدی.
〈 یقین داشتن: (مصدر لازم) به راستی و درستی دانستن؛ مطمئن بودن.
〈 یقین دانستن: (مصدر لازم، مصدر متعدی) مطمئن بودن.
〈 یقین کردن: (مصدر لازم، مصدر متعدی) باور کردن و بیگمان پذیرفتن؛ مطمئن شدن.
〈 بهیقین: [قدیمی] یقیناً.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. اطلاع، اطمینان، اعتقاد، ایقان، باور، بصیرت
۲. بیشبهه، بیگمان، حتمی، قطع، مسلم
برابر فارسی
باور، بی گمان
فعل
بن گذشته: یقین آورد
بن حال: یقین آور
دیکشنری
certainty, certitude, conviction, indubitable, positive, sure
-
جستوجوی دقیق
-
یقین
واژگان مترادف و متضاد
۱. اطلاع، اطمینان، اعتقاد، ایقان، باور، بصیرت ۲. بیشبهه، بیگمان، حتمی، قطع، مسلم
-
یقین
فرهنگ واژههای سره
باور، بی گمان
-
یقین
لغتنامه دهخدا
یقین . [ ی َ ] (ع اِمص ، اِ) هرچیز ثابت و واضح و دانسته شده و اطمینان قلب به اینکه چیزی که تعلق کرده است موافق واقع می باشد. (از ناظم الاطباء). بی گمان . (ترجمان القرآن ص 180) (دهار) (مهذب الاسماء). علمی که همراه شک نباشد. (از تعریفات جرجانی ). || عل...
-
یقین
فرهنگ فارسی معین
(یَ) [ ع . ] (ص .) بدون شک ، بی گمان .
-
یقین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] yaqin ۱. علم و اطلاع که پس از بررسی و استدلال و برطرف شدن شک و گمان حاصل شود.۲. (صفت) امری که واضح و ثابت شده باشد.۳. (قید) بیشکوشبهه؛ بیگمان.۴. (تصوف) ایمان قلبی به عوالم غیب بدون هیچ شک و تردیدی.〈 یقین داشتن: (مصدر لازم)...
-
یقین
دیکشنری فارسی به عربی
ايجابي , بالتاکيد , حقيقة , يقين
-
یقین
واژهنامه آزاد
اعتماد قلبی
-
واژههای مشابه
-
يقين
دیکشنری عربی به فارسی
اطمينان , يقين , دقت
-
يَقِينُ
فرهنگ واژگان قرآن
يقين (کلمه يقين به معناي علمي است که شک و ترديد در آن راه نداشته باشد )
-
یقین کاشانی
لغتنامه دهخدا
یقین کاشانی . [ ی َ ن ِ کا ] (اِخ ) میرزا جلال کاشانی ، متخلص به یقین . از شاعران خوش بیان و مضمون یاب قرن یازدهم هجری بود. بیت زیر از اوست :رفت از برم چنانکه به گردش نمی رسم کی عمر رفته را به دویدن توان گرفت .(از صبح گلشن ص 616) (از فرهنگ سخنوران ).
-
یقین کردن
فرهنگ فارسی معین
(یَ. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) باور کردن .
-
روز یقین
لغتنامه دهخدا
روز یقین . [ زِ ی َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روز قیامت : یقین بشنو از من که روز یقین نبینند بد، مردم نیک بین . سعدی .دوای خسته و جبر شکسته کس نکندمگر کسی که یقینش بود بروز یقین .سعدی .
-
یقین بدان
واژهنامه آزاد
شک نکن، تردید نداشته باش، مطمئن باش
-
از روی یقین
دیکشنری فارسی به عربی
بالتاکيد