کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یفتل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
یفتل
لغتنامه دهخدا
یفتل . [ ی َ ت َ ] (اِخ ) شهری است به طخارستان . (منتهی الارب ) (از لباب الانساب ).
-
جستوجو در متن
-
یفتلی
لغتنامه دهخدا
یفتلی . [ ی َ ت َ ] (ص نسبی ) منسوب است به یفتل که شهری است در طخارستان . (از لباب الانساب ).
-
عراب
لغتنامه دهخدا
عراب . [ ع َ ] (ع اِ) بار درختی است که از پوست آن رسن سازند. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). حمل الحزم و هو شجر یفتل من لحائه الحبال . (اقرب الموارد). || بانگ اشترمرغ . (مهذب الاسماء).
-
حبال
لغتنامه دهخدا
حبال . [ ح َب ْ با ] (ع ص ) رسن گر. رسن تاب . (مهذب الاسماء). هو الذی یفتل الحبال و یبیعها. (تاج العروس ). رسن باف . (دهار). ج ، حَبّالون . || سمعانی گوید: هذه النسبة الی الحبل و قیله .
-
حجرالفتیله
لغتنامه دهخدا
حجرالفتیله . [ ح َ ج َ رُل ْ ف َ ل َ ] (ع اِ مرکب ) پنبه ٔ کوهی . آذرشست . مخاط الشیطان غزل السعالی و بگفته ٔ ابن البیطار آنرا طلق نیز گویند و این یکی از معانی طلق است . آمیان طس (تباه نشدنی ) قسم سپید آبسست است و آبسست نوعی از آمفیبل است و آن نوعی ا...