کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یغلا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
یغلا
/yaqlā/
معنی
تابۀ کوچک دستهدار؛ روغنداغکن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
یغلا
لغتنامه دهخدا
یغلا. [ ی َ/ ی ُ ] (اِ) یغلاوی . تاوه ای که در آن چیزی بریان کنند. (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (برهان ). به معنی یغلو باشد. (فرهنگ جهانگیری ). و رجوع به یغلاوی و یغلو شود.
-
یغلا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از ترکی] ‹یغلاو، یغلاوی، یغلوی، یغلو› yaqlā تابۀ کوچک دستهدار؛ روغنداغکن.
-
جستوجو در متن
-
یغلوی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از ترکی] [قدیمی] yaqlavi = یغلا
-
frying pan
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماهیتابه، ماهی تابه، تاوه، یغلا
-
غرف
لغتنامه دهخدا
غرف . [ غ ُ ] (ع اِ) ظرف کوچک دسته داری که برای کشیدن آب به کار رود.قابلمه های کوچکی که از آهن فشرده سازند و در آنها به سربازان سوپ میدهند. (دزی ج 2 ص 207). یغلا. یغلاوی .
-
یغلاوی
لغتنامه دهخدا
یغلاوی . [ ی َ ] (اِ) یغلا. تاوه ای که در آن چیزی بریان کنند. (ناظم الاطباء) (از برهان ). به معنی یغلاست و در خراسان به این معنی لغلا گویند. (آنندراج ). در گناباد خراسان ، لَغلاغو گویند. || کاسه ٔ مسی دسته دارکه به سربازان برای گرفتن غذا داده می شود....
-
یغلوی
لغتنامه دهخدا
یغلوی . [ ی َ ل َ ] (اِ) یغلو. یغلا. یغلاوی . تاوه ای که در آن روغن و چیزهای دیگر بریان کنند. (ناظم الاطباء) (از برهان ) : بغرا بیا که دنبه ٔ پرواری و بره در یغلوی درآمد و میل گداز کرد. بسحاق اطعمه .|| کاسه مانند مسی که در سربازخانه ها سهمیه ٔ غذای س...