کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یعمور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
یعمور
لغتنامه دهخدا
یعمور. [ ی َ ] (ع اِ) یکی یعامیر. بزغاله . (منتهی الارب ) (یادداشت مؤلف ) (ناظم الاطباء). یک بزغاله . (آنندراج ). || بچه میش . ج ، یعامیر. (ناظم الاطباء). بره . (یادداشت مؤلف ).
-
واژههای همآوا
-
یامور
لغتنامه دهخدا
یامور. (ع اِ) شتر نر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس ج 3 ص 631).
-
یامور
واژهنامه آزاد
به ترکی:باران اسم دختر
-
جستوجو در متن
-
یعامیر
لغتنامه دهخدا
یعامیر. [ ی َ ] (ع اِ) ج ِ یعمور. (از ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). بزغالگان . || (اِخ ) موضعی و درختی است به روایت قطرب ، یعمورة مثله و در این کلمه منسوب به خطاست . (از منتهی الارب ). رجوع به یعمور شود.
-
بره
لغتنامه دهخدا
بره . [ ب َ رَ / رِ / ب َرْ رَ / رِ ] (اِ) بچه ٔ گوسفند که آنرا به عربی حمل خوانند. (برهان ). بچه ٔ گوسپند و آهو. (آنندراج ). در تداول گناباد خراسان گوسپند خردسال میشینه که هنوز به یک سال عمر نرسیده خواه نر خواه ماده . بچه ٔ میش که ازبرای قربانی فصح ...