کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یعلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
یعلی
لغتنامه دهخدا
یعلی . [ ی َ لا ] (اِخ ) ابن محمدبن صالح یفرنی . امیری از اشراف بربر از مردم تاکرونه بود. شهر آفکان را به سال 338 هَ . ق . تأسیس کرد و حکومت آنجا را داشت . در همان سال به وهران داخل شد و آن رابه تصرف درآورد و به فرمانروایی خود ادامه داد تا در سال 34...
-
یعلی
لغتنامه دهخدا
یعلی . [ ی َ لا ] (اِخ ) ابن احمدبن یعلی ، پیشوای اندلسی . از شاعران بود و در زمان المنصور ابی عامر شهرت یافت . یعلی به سال 393 هَ . ق . درگذشت . (از اعلام زرکلی ).
-
یعلی
لغتنامه دهخدا
یعلی . [ ی َ لا ] (اِخ ) ابن امیة (یا منیة). صحابی است . (منتهی الارب ). یعلی بن امیةبن ابی عبیدةبن همام تمیمی حنظلی . از صحابه بود. در فتح مکه اسلام آورد و در غزوات طائف و حنین و تبوک در خدمت حضرت شرکت داشت . از طرف سه خلیفه ٔ اول به ترتیب به امارت ...
-
یعلی
لغتنامه دهخدا
یعلی . [ ی َ لا ] (اِخ ) ابن مرة ثقفی ، مکنی به ابوالمرازم . صحابی است . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به تاریخ الخلفا ص 9 و تاریخ گزیده ص 241 شود.
-
یعلی
لغتنامه دهخدا
یعلی . [ ی َ لا ] (اِخ ) ابن مسلم بن ابی قیس یشکری ازدی ، معروف به احول . شاعر نامدار دوران بنی امیه بود و به سبب قصیده ای که در مکه گفت به شهرت رسید. مرگ او به سال 90 هَ . ق . بود. (از اعلام زرکلی ).
-
یعلی
لغتنامه دهخدا
یعلی . [ ی َ لا ] (اِخ ) لیثی ، مکنی به ابوعبدالملک . قاضی بصره . تابعی است . (یادداشت مؤلف ).
-
یعلی
لغتنامه دهخدا
یعلی . [ی َ لا ] (اِخ ) ابن منیة. رجوع به یعلی بن امیة شود.
-
واژههای مشابه
-
ام یعلی
لغتنامه دهخدا
ام یعلی . [ اُم ْ م ِ ی َع ْ ] (اِخ ) دختر علی بن ابی طالب علیه السلام از کلبیه است . (یادداشت مؤلف ).
-
باغ یعلی
لغتنامه دهخدا
باغ یعلی . [ ] (اِخ ) نام دهی است از طسوج جبل [ قم ] . (تاریخ قم ص 118 و 136).
-
واژههای همآوا
-
یالی
لغتنامه دهخدا
یالی . (اِ) محل خاص . (از سفرنامه ٔ شاه ایران از آنندراج ). مأخوذ از ترکی ، منزل در کنار دریا. (ناظم الاطباء). ساحل . (واژه نامه ٔ طبری ص 256). رجوع به یالو و یالود شود.
-
جستوجو در متن
-
اسلمی
لغتنامه دهخدا
اسلمی . [ اَ ل َ ] (اِخ ) عبداﷲبن یعلی ، مکنی به ابوبرزة. رجوع بعبداﷲ بن یعلی شود.
-
ابوعثمان
لغتنامه دهخدا
ابوعثمان . [ اَ ع ُ ] (اِخ ) یعلی . صحابی است .