کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یعقوب آق قویونلو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
زاویه ٔ یعقوب عجمی
لغتنامه دهخدا
زاویه ٔ یعقوب عجمی . [ ی َ ی ِ ی َ ب ِ ع َ ج َ می ی ] (اِخ ) این زاویه از کنیسه های روم قدیم در بیت المقدس است و نزدیک به قلعه قرار دارد و اکنون معطل است . (از خطط الشام ج 6 ص 154). رجوع به زاویه شود.
-
اصرم یعقوب صابر
لغتنامه دهخدا
اصرم یعقوب صابر. [ اَ رَ ی َ ب ِ ب ِ ] (اِخ ) مردی از بزرگان کمر یا کمر زهیر واقع در سیستان بود که بسال 424 هَ . ق . هنگام ورود یاقوتی به کمر او را خدمت کرد و با وی در جنگها شرکت جست . رجوع به تاریخ سیستان ص 377 شود.
-
چشمه ٔ سید یعقوب
لغتنامه دهخدا
چشمه ٔ سید یعقوب . [ چ َ م ِ ی ِ س َی ْ ی ِ ی َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش گوران شهرستان شاه آباد که در 6 هزارگزی شمال باختر گهواره واقع است و 40 تن سکنه دارد. اهالی آبادی از سادات حیدری میباشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
حاجی یعقوب شاه
لغتنامه دهخدا
حاجی یعقوب شاه . [ ی َ ] (اِخ ) سولامیشی از امراء و بزرگان زمان چوپانیان است آنگاه که شیخ حسن ایلکانی جهان تیمور را از حکومت خلع و سلیمان خان را بجای وی نصب کردحاجی یعقوب از کسان سلیمان خان در جنگهائی که سلیمان خان برای استقرار مقام خود می کرد با او ...
-
جستوجو در متن
-
آق قویونلو
لغتنامه دهخدا
آق قویونلو. (اِخ ) نام طائفه ای از امرای ترکمان ، رقبای قبیله ٔ قره قویونلو که از 780 تا 908 هَ .ق . در آذربایجان و دیاربکر حکمرانی داشتند و شاه اسماعیل صفوی در 907 در جنگ شرور آنان را مغلوب و منقرض کرد. قرایولق عثمان ، حمزه ، جهانگیر، اوزون حسن ، خل...
-
امام الدین ابویزید
لغتنامه دهخدا
امام الدین ابویزید. [ اِ مُدْ دی اَ ی َ زی ] (اِخ ) (مولانا...) از دانشمندان روزگار سلاله ٔ آق قویونلو و معاصر جلال الدین دوانی بود. وی در زمان یعقوب میرزا در شیراز درگذشت . (از حبیب السیر چ طهران جزء چهارم از ج 3 ص 389).
-
رستم بن مقصود
لغتنامه دهخدا
رستم بن مقصود. [ رُ ت َ م ِ ن ِ م َ ] (اِخ ) هشتمین از امرای آق قویونلو (از 897 تا 902 هَ . ق .). (یادداشت مؤلف ). پادشاه آق قویونلو (جلوس 897 هَ . ق . مقتول 902 هَ . ق .). در جنگی که میان امرای آق قویونلودرگرفت جمعی از امیران خاندان مزبور کشته شدند...
-
انصاری قمی
لغتنامه دهخدا
انصاری قمی . [ اَ ی ِ ق ُ ] (اِخ ) از شاعران معاصر سلطان یعقوب آق قویونلو(قرن نهم ) بود و در 895 هَ . ق . درگذشت . از اوست :گفتی ز داغ عشق بسوزانمت جگرصد داغ بر دل است مرا آن یکی دگر.(از تذکره ٔ روز روشن چ تهران ص 88) (از تحفه ٔ سامی ص 138) (الذریعة ...
-
بایسنقر
لغتنامه دهخدا
بایسنقر. [ س ُق ُ ] (اِخ ) از اُمرای ِ آق قویونلو است . در 896 هَ . ق . بجای پدرش یعقوب میرزا به حکومت رسید و تا 898 حکومت کرد. از طرف شاهزادگان بایندری امیر مسیح میرزا پسر حسن بیگ به مخالفت او برخاست و از بایسنقر شکست خورد و به قتل رسید و بایسنقر در...
-
سلامان و ابسال
لغتنامه دهخدا
سلامان و ابسال . [ س َن ُ اَ ] (اِخ ) نام عاشق و معشوق . (غیاث ) (آنندراج ).داستانی است که اصل آن یونانی بوده . جامی یکی از هفت مثنوی مشهور خود را در باب همین داستان و بنام یعقوب بیک پسر اوزون حسن آق قویونلو بنظم درآورده است .اصل و منشاء این داستان چ...
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) صفوی (اول ) (جلوس 907 هَ . ق . - وفات 930). شاه اسماعیل بن شیخ حیدربن شیخ جنیدبن شیخ ابراهیم بن خواجه علی بن شیخ صدرالدین موسی بن شیخ صفی الدین . معروف به شاه اسماعیل اول . مؤسس و نخستین پادشاه دولت صفویه . شیخ صفی الدین جد ا...
-
تبریز
لغتنامه دهخدا
تبریز. [ ت َ ] (اِخ ) نام شهری است در آذربایجان در اقلیم پنجم ... و مردم آنجا اکثر آهنگرند و جلال الدین سیوطی در لب الالباب نوشته که تبریز بالکسر شهری است قریب آذربایجان و این معرب آن است . (غیاث اللغات ). هدایت در انجمن آرا گوید: در شمال مغرب ایران ...
-
مال
لغتنامه دهخدا
مال . (ع اِ) خواسته . (ترجمان القرآن ) (دهار). خواسته و آنچه در ملک کسی باشد. ج ، اموال . (منتهی الارب ) (آنندراج ). هر چیز که در تملک کسی باشد. (از اقرب الموارد). هر آنچه در تصرف و در ید کسی باشد. خواسته و ثروت و دولت و توانگری . زر و ملک . (ناظم ال...