کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یعسوب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
یعسوب
/ya'sub/
معنی
۱. ملکۀ زنبورعسل.
۲. [مجاز] سرکرده؛ پیشوا؛ بزرگ قوم.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
یعسوب
لغتنامه دهخدا
یعسوب . [ ی َ ] (ع اِ) پادشاه زنبوران عسل . (منتهی الارب ) (از غیاث ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). مهتر زنبوران . (دهار). میرملکه . رسمو. وار. ملکه ٔ کندوی عسل . (یادداشت مؤلف ). ملک النحل . امیر منج . (زمخشری ) : یعسوب امت است علی وار از آنکه سوخت زن...
-
یعسوب
فرهنگ فارسی معین
(یَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - پادشاه زنبوران عسل . 2 - رییس بزرگ .
-
یعسوب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] ya'sub ۱. ملکۀ زنبورعسل.۲. [مجاز] سرکرده؛ پیشوا؛ بزرگ قوم.
-
واژههای مشابه
-
یعسوب الدین
لغتنامه دهخدا
یعسوب الدین . [ ی َ بُدْ دی ] (اِخ ) لقبی است که شیعیان به حضرت علی بن ابی طالب (ع ) دهند. لقب امیرالمؤمنین علی علیه السلام . (از مجموعه ٔ مترادفات ص 250) (یادداشت مؤلف ). و رجوع به یعسوب المؤمنین و علی شود.
-
یعسوب المؤمنین
لغتنامه دهخدا
یعسوب المؤمنین . [ ی َ بُل ْ م ُءْ م ِ ] (اِخ ) یعسوب الدین . لقب مرتضی علی (ع ) زیرا که در هنگام خلافت آن حضرت تمامی مؤمنین صادقین در هر امر تابع و پیرو آن جناب بودند. (از آنندراج ) (غیاث ). و رجوع به علی و یعسوب الدین شود.
-
واژههای همآوا
-
یعثوب
واژهنامه آزاد
پادشاه، از شاهان و پیامبران بنی اسراییل.
-
جستوجو در متن
-
یعاسیب
لغتنامه دهخدا
یعاسیب . [ ی َ ] (ع اِ) ج ِ یعسوب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (دهار) (آنندراج ). رجوع به یعسوب شود.
-
عسوب
لغتنامه دهخدا
عسوب . [ ع َ ] (ع اِ) سردار کلان . (منتهی الارب ). سردار کلان و سید و رئیس . (ناظم الاطباء). رئیس کبیر. (از اقرب الموارد). || پادشاه زنبوران عسل و یعسوب . (ناظم الاطباء). و رجوع به یعسوب شود.
-
شاه نحل
لغتنامه دهخدا
شاه نحل . [ هَِ ن َ ] (اِخ ) لقب حضرت علی علیه السلام چه آن حضرت را یعسوب المؤمنین لقب است و یعسوب پادشاه زنبوران شهد را گویند. (آنندراج بنقل از غیاث اللغات ).
-
امیر منج
لغتنامه دهخدا
امیر منج . [ اَ رِ م ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شاه زنبوران . یعسوب . (زمخشری ).
-
یرعوب
لغتنامه دهخدا
یرعوب . [ ی َ ] (ع اِ) پادشاه بوزینگان . (از عجائب المخلوقات قزوینی ). مانند یعسوب که پادشاه نحل است . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به المسالک و الممالک اصطخری ص 26 شود.
-
شاه نحل
لغتنامه دهخدا
شاه نحل . [ هَِ ن َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پادشاه زنبوران عسل . و در زنبوران عسل یک زنبور کلان باشد که هر جا او رود همه در پس او روند. و او را در عربی یعسوب گویند. (از آنندراج ).