کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یشگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
یشگ
لغتنامه دهخدا
یشگ . [ ی َ ] (اِ) یشک . رجوع به یشک شود.
-
جستوجو در متن
-
خاییدن
لغتنامه دهخدا
خاییدن . [ دَ ] (مص ) بدندان نرم کردن . (برهان قاطع). مضغ کردن . جاویدن . بدندان نرم کردن . (ناظم الاطباء). مضغ. لوک . ضوز. (تاج المصادر بیهقی ). جویدن . رجوع به خائیدن شود : یشگ نهنگ دارد دل را همی شخایدترسم که ناگوارد ایدون نه خرد خاید. رودکی .جهان...