کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یسور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
یسور
لغتنامه دهخدا
یسور. [ ی َ ] (اِخ ) شاهزاده ای که یساول ، امیر خراسان را که از جانب ابوسعید فرمان می راند در اواخر سال 716 هَ . ق . شکست داد و خودبر خراسان استیلا یافت و بر مازندران حمله کرد و خرابیهای بسیار به بار آورد و سرانجام در جنگ با سپاه امیر حسین گورکان که ...
-
یسور
لغتنامه دهخدا
یسور. [ ی َ ] (ع ص ) قمارباز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
غداق نوین
لغتنامه دهخدا
غداق نوین . [ ] (اِخ ) از امراء چنگیزخان که با یسور مأمور فتح وخش و طالقان شدند. (تاریخ جهانگشا ج 1 ص 33 و 92).
-
یستور
لغتنامه دهخدا
یستور. [ ] (اِخ ) یسور. از امرای چنگیزخان که همراه غداق نوین مأمور فتح وخش و طالقان شدند. (از تاریخ جهانگشای جوینی ج 1 ص 33 و 91).
-
یساول
لغتنامه دهخدا
یساول . [ ی َ وُ ](اِخ ) امیر خراسان از طرف ابوسعید که مردی ستمگر بود و در سال 716 هَ . ق . از یاران یسور شکست خورد و در راه فرار به عراق به سال 717 هَ . ق . به قتل رسید.(از تاریخ مغول ص 330). و رجوع به حبیب السیر شود.