کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یسار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
چپ
دیکشنری فارسی به عربی
يسار
-
میسره
واژگان مترادف و متضاد
چپ، یسار ≠ میمنه
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن یحیی بن یسار. رجوع به احمدبن یحیی بن زیدبن یسار ابوالعباس ثعلب شود.
-
ابوایوب
لغتنامه دهخدا
ابوایوب . [ اَ اَی ْ یو ] (اِخ ) کنیت سلیمان بن یسار. یکی از فقهای سبعه ٔ مدینه . رجوع به سلیمان بن یسار... شود.
-
یساری
لغتنامه دهخدا
یساری . [ ی َ ری ی ] (ص نسبی ) منسوب است به یسار و آن نام قومی از عرب بوده در سرزمین سماوه که آنان را آل یسار می نامیدند. (از لباب الانساب ).
-
شمال
واژگان مترادف و متضاد
۱. خو، سرشت، نهاد ۲. چهره، شکل، صورت ۳. سمت چپ، یسار
-
یاسر
واژگان مترادف و متضاد
۱. چپ، یسار ۲. قمار، میسر ۳. قمارباز، مقمر، ، یسیر
-
صدقة
لغتنامه دهخدا
صدقة. [ ص َ دَ ق َ ] (اِخ ) ابن یسار جزری مکی . تابعی است .
-
ابوالحباب
لغتنامه دهخدا
ابوالحباب . [ اَ بُل ْ ح ُ ] (اِخ ) کنیت سعیدبن یسار.
-
حفیرتان
لغتنامه دهخدا
حفیرتان . [ ح َ رَ ] (اِخ ) نام دو قریه است به یمین و یسار طریق یمامة.
-
ضحاک
لغتنامه دهخدا
ضحاک . [ ض َح ْ حا ] (اِخ ) ابن یسار مکنی به ابوالعلاء. تابعی است .
-
معاویة
لغتنامه دهخدا
معاویة. [ م ُ ی َ ] (اِخ ) رجوع به ابوعبیداﷲ معاویةبن عبیداﷲبن یسار شود.
-
ابوعلی
لغتنامه دهخدا
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) معقل بن یسار. صحابی است . رجوع به معقل ... شود.
-
ابومحمد
لغتنامه دهخدا
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عطأبن یسار. محدث است .
-
ابومریم
لغتنامه دهخدا
ابومریم . [ اَ م َ ی َ ] (اِخ ) مسلم بن یسار. محدث است .