کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یزنه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
یزنه
/yazne/
معنی
آیزنه؛ شوهرخواهر.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
یزنه
لغتنامه دهخدا
یزنه . [ ی َ ن َ / ن ِ ] (ترکی ، اِ) شوهر خواهر. (ناظم الاطباء)(از فرهنگ جهانگیری ) (از غیاث ) (آنندراج ) (از انجمن آرا). آیزنه . ظأم . ظأب . شوی خواهر. (یادداشت مؤلف ). در تداول امروز آذربایجان به کسر یاء تلفظ شود.
-
یزنه
فرهنگ فارسی معین
(یَ نِ) (اِ.) آیزنه ؛ شوهر خواهر.
-
یزنه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] [قدیمی] yazne آیزنه؛ شوهرخواهر.
-
جستوجو در متن
-
آیزنه
لغتنامه دهخدا
آیزنه . [ ی ِ ن َ / ن ِ ] (ترکی ، اِ) شوهرخواهر. یزنه .
-
ظأم
لغتنامه دهخدا
ظأم . [ ظَءْم ْ ] (ع مص ) با زنی آرمیدن . || باجناغ شدن .دو خواهر را دو مرد خواستن و در نکاح آوردن . || (اِ) شوی خواهر مرد. یِزنه . || باجناق . هم زلف . هم سلف . هم داماد. || سخن هرچه باشد. || غوغا. بانگ . رجوع به ظأب شود.
-
ظأب
لغتنامه دهخدا
ظأب . [ ظَءْب ْ ] (ع اِ) بانگ و فریاد و غوغا. || سخن . || آواز تکه هنگام مست شدن . آواز بز کوهی گاه برجستن بر ماده . || ستم . || شوی خواهر. یِزنه . || کسی که خواهر زن کسی را در خانه داشته باشد و او را سلف آن کس گویند. هم داماد. هم سلف .شوهر خواهر زن...