کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یزدی کاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
عماد یزدی
لغتنامه دهخدا
عماد یزدی . [ ع ِ دِ ی َ ] (اِخ ) (سید...) از شعرای دربار سلطان حسین بایقرا و معاصر میر علیشیر نوائی است . رجوع به عمادالدین یزدی شود.
-
عمادالدین یزدی
لغتنامه دهخدا
عمادالدین یزدی . [ع ِ دُدْ دی ن ِ ی َ ] (اِخ ) (سید...). وی از جمله شعرای دربار سلطان حسین بایقرا و معاصر میر علیشیر نوائی است . و میر علیشیر در «مجالس النفایس » گوید که او عراقی است و مولدش در یزد بود. و چون به هری رفت قانون می نواخت و از سلطان و نی...
-
قاضی یزدی
لغتنامه دهخدا
قاضی یزدی . [ ی ِ ی َ ] (اِخ ) کمال الدین میرحسین . رجوع به قاضی کمال الدین میر حسین شود.
-
فصیحی یزدی
لغتنامه دهخدا
فصیحی یزدی . [ ف َ ی ِ ی َ ] (اِخ ) به تجارت مشغول است و این بیت از اوست :گذار آنقدرم در رکاب دولت خویش که خویش را برقیبان نمایم و بروم .(مجمع الخواص صادقی کتابدار از ترجمه ٔ خیامپور ص 263).فصیحی یزدی از شعرای اواخر قرن دهم یا اوایل قرن یازدهم هجری و...
-
فغفور یزدی
لغتنامه دهخدا
فغفور یزدی . [ ف َ رِ ی َ ] (اِخ ) به طلاقت لسان و عذوبت بیان و تازه گویی امتیاز داشت . اصلش از یزد است و در مدح ملوک ایران و منقبت ائمه ٔ معصومین قصاید رنگین و اشعار متین دارد. دیوانش درجی مشحون از جواهر آبدار است . از غزلیات اوست :دمی که جلوه ٔ برق...
-
ناظم یزدی
لغتنامه دهخدا
ناظم یزدی . [ ظِ م ِ ی َ ] (اِخ ) از شاعران قرن یازدهم هجری و معاصر با صفویه است . نصرآبادی آرد: «در کمال ساده لوحی و درویشی است مدتی درهند بود... شعر بسیاری گفته مرا این بیت خوش آمد:سرو از پای درافتاده چمن را چه کندآدمی زاده ٔ بی چیز وطن را چه کند.(...
-
ناخدای یزدی
لغتنامه دهخدا
ناخدای یزدی . [ خ ُ ی ِ ی َ ] (اِخ ) احمد ناخدا از تاجران یزد بود و چون در کار تجارت ورشکست شد به شاعری پرداخت و مورد التفات امیر غیاث الدین فرمانروای بندر سورت قرار گرفت و به نوائی رسید و عزیمت سفر حج کرد و چون به مکه رسید درگذشت به سال 1083. (از تا...
-
مجدالملک یزدی
لغتنامه دهخدا
مجدالملک یزدی . [ م َ دُل ْ م ُ ک ِ ی َ ] (اِخ ) از رجال قرن هفتم هجری است . وی ابتداء وزارت اتابکان یزد را داشت و سپس به خدمت بهاءالدین محمد پسرصاحب دیوان حکمران اصفهان رفت و خواجه شمس الدین او را تربیت کرد و به شغلهای مهم گماشت ولی مجدالملک بجای حق...
-
محرم یزدی
لغتنامه دهخدا
محرم یزدی . [ م َ رَ م ِ ی َ ] (اِخ )میرزا عبدالوهاب پسرزاده ٔ آقامحمد هاشم زرگر اصفهانی است که در خط نسخ استاد مسلم زمان بوده است و پدرش میرزا محمدعلی مردی دانا و نیز محرم تخلص می نموده است . میرزا عبدالوهاب در یزد متولد شد و چون پدر درگذشت تخلص وی ...
-
محرم یزدی
لغتنامه دهخدا
محرم یزدی . [ م َ رَم ِ ی َ ] (اِخ )میرزامحمد علی فرزند محمد هاشم زرگر نسخ نویس اصفهانی . استاد متأخرین و متوطن یزد بود و به تذهیب اوراق اشتغال داشت و دو بیت زیر را از او نقل کرده اند:سبب ناله چه پرسید ز مرغی که فلک کردش از گلشنی آواره که نامش قفس ا...
-
انجم یزدی
لغتنامه دهخدا
انجم یزدی . [ اَ ج ُ م ِ ی َ ] (اِخ ) میرزا محمدعلی از شاعران قرن سیزدهم بود. (از حدیقةالشعرا نسخه ٔ خطی کتابخانه سلطان القرائی از فرهنگ سخنوران ).
-
باقر یزدی
لغتنامه دهخدا
باقر یزدی . [ ق ِرِ ی َ ] (اِخ ) از شعرای یزد. و رجوع به باقر شود.
-
الفتی یزدی
لغتنامه دهخدا
الفتی یزدی . [ اُ ف َ ی ِ ی َ ] (اِخ ) میرحسین . شاعر قرن دهم ، از مردم یزد بود. در عصر همایون پادشاه به هند رفت و از مصاحبان علیقلی خان زمان که از اکابرامرای اکبری بود گردید. وی در علوم ادبی و ریاضی دست داشت و معاصر وحشی بافقی بود. این دو بیت ازوست ...
-
امینای یزدی
لغتنامه دهخدا
امینای یزدی . [ اَ نا ی ِ ی َ ] (اِخ ) مشهور به دقاق یا دقائق . از شاعران قرن یازدهم هجری و در فن قطعه و تاریخ و لغز و معما و صنایع شعری استاد بود. از اوست :از پستی دیوار در کاشانه بر گوشه نشین متاز ای فرزانه از تیر دعای او حذر کن زنهارپرزور بود کمان...
-
امینی یزدی
لغتنامه دهخدا
امینی یزدی . [ اَ نی ِ ی َ ] (اِخ ) ملازم خان زمان سیستانی بود. از اوست :تا گَردصفت دامن یاری نگرفتیم از پا ننشستیم و قراری نگرفتیم .(از تذکره ٔ روز روشن چ تهران ص 87).