کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یزدی کاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
زبانی یزدی
لغتنامه دهخدا
زبانی یزدی . [ زَ ی ِ ی َ ] (اِخ ) او را زبانی گویا بوده و اشعاری شیوا. ولی چندان مایل شهرت نبوده ، ازین رو گمنام مانده ، اینقدر معلوم است که از سادات بوده و معاصر با سلاطین صفویه . او راست :دو ابروی تو که پیوسته سربسردارنددو ماه پاره سر وصل یکدگر دا...
-
راغب یزدی
لغتنامه دهخدا
راغب یزدی . [ غ ِ ب ِ ی َ ] (اِخ ) نامش محمد سعید یزدی مال میری است . و بر طبق نوشته ٔ آتشکده ٔ یزدان ص 290 به هند مسافرت کرده و همانجا درگذشته است . او را دیوانی است و شرح حال و آثارش در کتاب مذکور آمده است . (از الذریعة ج 9 بخش دوم ص 349).
-
رافع یزدی
لغتنامه دهخدا
رافع یزدی . [ ف ِ ع ِ ی َ ] (اِخ ) سید محمد رفیع معروف و متخلص به رافع یزدی . از گویندگان صاحب دیوان بود. اواز یزد بسوی دهلی روی آورد و آنگاه به کشمیر رفت و در آنجا سکنی گزید. شرح حالش در روز روشن ص 235 آمده است . گمان میرود او همان رافع کشمیری باشد....
-
رفیقی یزدی
لغتنامه دهخدا
رفیقی یزدی . [ رَ قی ِ ی َ ] (اِخ ) شاگرد ملا حیرتی از گویندگان قرن دهم هجری قمری مردی بی قید و بی ادب و لاابالی و قمارباز و در عین حال صاحب ذوق بود. صادقی کتابدار داستانی درباره ٔ رفتار وی نسبت به دیوان و شعر امیرخسرو دهلوی یاد می کند و گوید شب در خ...
-
سالک یزدی
لغتنامه دهخدا
سالک یزدی . [ ل ِ ک ِ ی َ ] (اِخ ) از شعرای اواخر قرن یازدهم هجری قمری است که او هم به ملاسالک معروف بود و مدتی در شیراز شانه رنگ میکرده و درلباس درویشان به اصفهان رفته و پس از مدتی بهند رفته و در خدمت عبداﷲ قطب شاه هند (1066 - 1085 هَ . ق .) بود و ا...
-
شیدای یزدی
لغتنامه دهخدا
شیدای یزدی . [ ش َ دا ی ِ ی َ ] (اِخ ) میرزا ابوالحسن . از فضلا و سادات بود و سودائی حاصل نموده سر بشیدایی برآورد. مؤلف مجمع الفصحاء می افزاید: ملاقاتش روزی نشد ولی از معاصرین بوده است و گاهی شعری میگفته است ، و آنگاه مؤلف مجمع الفصحاء چند بیتی از ...
-
صفائی یزدی
لغتنامه دهخدا
صفائی یزدی . [ ص َ ی ِ ی َ ] (اِخ ) هدایت در مجمع الفصحاء آرد: نام وی میرزا محمدعلی و نویسنده ٔ صدر یزدی بود چندی هم خدمت نواب شاهزاده محمدعلی میرزا را کرده . در سفینه ای این ابیات بنام او دیده شد:لشکری آورد جنگ آور فزون از ده هزارسربسر با گرز آهن جم...
-
طراز یزدی
لغتنامه دهخدا
طراز یزدی . [ طَ زِ ی َ ] (اِخ ) هدایت آرد: نامش میرزا عبدالوهاب . فاضل ادیب و با خطی لایق و فضلی فایق است ، اما ملاقاتش میسر نشده [ و ] استماع افتاده که در این اوان رحلت یافته است . از اوست :گفتم که مار بوده نگهبان گنج زرداری نگاهبان ز چه بر گنج حسن...
-
علی یزدی
لغتنامه دهخدا
علی یزدی . [ ع َ ی ِ ی َ ] (اِخ ) (سید...) از سادات یزد و مشهور به صوتی . رجوع به علی صوتی شود.
-
علی یزدی
لغتنامه دهخدا
علی یزدی . [ ع َ ی ِ ی َ ] (اِخ ) ابن احمدبن علی بن بندار یزدی حنفی . مکنی به ابوالقاسم . فقیه بود و در سال 386 هَ . ق . متولد شد و در 474 هَ . ق . درگذشت . او راست : شرح الجامع الصغیر شیبانی ، در فروع فقه حنفی . (از معجم المؤلفین از کشف الظنون ص 56...
-
علی یزدی
لغتنامه دهخدا
علی یزدی . [ ع َ ی ِ ی َ ] (اِخ ) ابن محمدعلی حسینی میبدی یزدی . وی لغوی و ساکن کرمانشاه بود و درسال 1313 هَ . ق . درگذشت . او راست : بدیعاللغة فی اللغات المولدة. (از اعیان الشیعه ٔ عاملی ج 42 ص 24).
-
علی یزدی
لغتنامه دهخدا
علی یزدی . [ ع َی ِ ی َ ] (اِخ ) ابن احمدبن حسین بن احمدبن حسین بن محمویه یزدی شافعی . مکنی به ابوالحسن . محدث و فقیه و مقری . در سال 473 یا 474 هَ . ق . در یزد متولد شد و دراصفهان و کوفه و مکه تحصیل کرد، و ساکن بغداد گشت ودر سال 551 هَ . ق . درگذشت ...
-
علی یزدی
لغتنامه دهخدا
علی یزدی . [ع َ ی ِ ی َ ] (اِخ ) ابن شیخ حاجی یزدی . ملقب به شرف الدین . ادیب و مورخ و شاعر نیمه ٔ دوم قرن هشتم و نیمه ٔاول قرن نهم هَ . ق . در یزد. وی مرید ملا حسین اخلاطی حروفی بود لذا او را اعتقادی راسخ به خواص حروف بوده است . سال درگذشت او را به ...
-
علی یزدی
لغتنامه دهخدا
علی یزدی .[ ع َ ی ِ ی َ ] (اِخ ) (سید...) ملقب به غیاث الدین . وزیر شیخ ابواسحاق . رجوع به غیاث الدین علی یزدی شود.
-
علی یزدی
لغتنامه دهخدا
علی یزدی .[ ع َ ی ِ ی َ ] (اِخ ) نام او حسنعلی است و در شعر «علی » تخلص می کرده است . این شاعر بسیاری از بلاد را سیاحت کرد و در حدود نودسالگی به یزد فرودآمد و پس از حدود ده سال در آنجا درگذشت . از اشعار او در حدود هزارو پانصد بیت باقی مانده است که غا...