کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یزدان دان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
یزدان سپاس
لغتنامه دهخدا
یزدان سپاس . [ ی َ س ِ ] (صوت مرکب ) سپاس یزدان را. شکر خدا. (یادداشت مؤلف ) : که یزدان سپاس ای جهان پهلوان که ما از تو شادیم و روشن روان . فردوسی .چنین گفت از آن پس که یزدان سپاس که هستم چنین پاک و یزدان شناس . فردوسی .بدو گفت یزدان سپاس ای جوان که...
-
یزدان آباد
لغتنامه دهخدا
یزدان آباد. [ ی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جعفرآباد فاروج بخش حومه ٔ شهرستان قوچان واقع در 37 هزارگزی جنوب خاوری قوچان و دو هزارگزی جنوب شوسه ٔ قدیمی قوچان به مشهد. آب آن از قنات و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
یزدان آباد
لغتنامه دهخدا
یزدان آباد. [ ی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش زرند شهرستان کرمان واقع در سر راه مالرو زرند به بافق . سکنه ٔ آن 547 تن و آب آن از قنات است . راه آن اتومبیل رو و فرعی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
یزدان آباد
لغتنامه دهخدا
یزدان آباد. [ ی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رودآب بخش فهرج شهرستان بم واقع در کنار راه فرعی بم به کروک . سکنه ٔ آن 176 تن و راه آن اتومبیل رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
یزدان آفرید
لغتنامه دهخدا
یزدان آفرید. [ ی َ ف َ ] (ن مف مرکب ، اِ مرکب ) یزدان آفریده . آفریده ٔ یزدان . مخلوق خدا. خلق خدا. (یادداشت مؤلف ). || به عقیده ٔ کریستنسن سرود دینی بوده است . دادآفرید. دادارآفرید. (یادداشت مؤلف ).
-
یزدان بخت
لغتنامه دهخدا
یزدان بخت . [ ی َ ب ُ ] (اِخ ) نام رئیس مانویه در زمان مأمون خلیفه که به ری بود و مأمون او را امان داد و اسلام عرضه کرد و او گفت خلیفه هیچکس را به ترک مذهب خود مجبور نکرده است . مأمون گفت چنین است . (از فهرست ابن الندیم ص 473). مأمون او رابه مناظ...
-
یزدان بخش
لغتنامه دهخدا
یزدان بخش . [ ی َ ب َ ] (اِخ ) نام وزیر هرمز پور نوشیروان . (ناظم الاطباء) (از برهان ) (آنندراج ). نام وزیر هرمز که بنابر نوشته ٔ بلعمی در مأموریت برای دلجویی بهرام چوبینه به دست پسر عم خود کشته شد و بزرگان به خونخواهی او هرمز را کور کردند و خسرو را...
-
تپه یزدان
لغتنامه دهخدا
تپه یزدان . [ ت َپ ْ پ َ ی َ ] (اِخ ) ده کوچکی از دهستان خزل شهرستان نهاوند است که در سی و شش هزارگزی شمال باختری شهر نهاوند واقع است و 40 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ).
-
پاک یزدان
لغتنامه دهخدا
پاک یزدان . [ ی َ ] (اِ مرکب ) یزدان پاک . خداوند پاک . قدّوس : بزرگی کن و چاره ٔ ما بسازهم از پاک یزدان نه ای بی نیاز. فردوسی .نه از پاک یزدان نکوهش بودنه شرم از یلان چون پژوهش بود. فردوسی .ازین بگذری سفله آنرا شناس که از پاک یزدان ندارد هراس . فردو...
-
پاک یزدان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] pākyazdān یزدان پاک؛ خداوند.
-
یزدان پرست
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] yazdānparast خداپرست.
-
یزدان شناسی
دیکشنری فارسی به عربی
علم اللآهوت
-
یزدان گرای
دیکشنری فارسی به عربی
مومن
-
یزدان گرایی
دیکشنری فارسی به عربی
ايمان بالله
-
کهنوج یزدان آباد
لغتنامه دهخدا
کهنوج یزدان آباد. [ ک َ ی َ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش زرند است که در شهرستان کرمان واقع است و 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).