کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یریحو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
یریحو
لغتنامه دهخدا
یریحو. [ ی ِ ] (اِخ ) ایریحو. یریحا. نام محلی نزدیک بیت المقدس : یکی مرد فرود آمد از اورشلیم تا یریحو. (ترجمه ٔ دیاتسارون ص 224).
-
جستوجو در متن
-
یریحا
لغتنامه دهخدا
یریحا. [ ی ِ ] (اِخ ) نام محلی نزدیک بیت المقدس . (یادداشت مؤلف ). در معجم البلدان اریحا آمده و وجه تسمیه ٔ آن نسبت به اریحابن مالک بن ارفخشدبن سام بن نوح ذکر شده . و رجوع به یریحو و اریحا شود.
-
ابل مصرایم
لغتنامه دهخدا
ابل مصرایم . [ ] (اِخ ) (چمن مصر یا چمن نوحه ٔمصریان ) جائی است در فلسطین میان یریحو و اردن . هنگامی که حضرت یوسف جسد پدر خود یعقوب را برای دفن به فلسطین میبرد هفت روز در آنجا رسم عزا برپای داشت .
-
ابی رام
لغتنامه دهخدا
ابی رام . [ اَ ] (اِخ ) (پدر عالی ) نام دوتن به بنی اسرائیل : اول سرداری از بنی رَأوبن .که در دشت با قارون و داثان و غیره همداستان شد و تسلط و اقتدار موسی را ناچیز انگاشتند. رجوع به سفر اعداد تورات فصل 16 شود. دوم پسر هیل که در جوانی بترغیب پدر جسار...