کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یدکی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
یدکی
/yadaki/
معنی
١. ابزار یا قطعهای اضافی که هرگاه ابزار یا قطعهای مشابه خراب شود میتوان بهجای آن کار گذاشت.
٢. (اسم) یدک.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
اضافی، زاپاس، یدک
دیکشنری
accessory, auxiliary, refill, spare
-
جستوجوی دقیق
-
یدکی
واژگان مترادف و متضاد
اضافی، زاپاس، یدک
-
یدکی
لغتنامه دهخدا
یدکی . [ ی َ دَ ] (ص نسبی ) اسب جنیبت . کتل . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به یدک شود. || علی البدل . دومی از هر چیز که احتیاط را دارند تا اگر یکی تلف و تباه شود دیگری را به کار ببرند: قطعه های یدکی ماشین ، قطعه های یدکی اتومبیل ، تیغ یدکی . (یادداشت مؤ...
-
یدکی
فرهنگ فارسی معین
(یَ دَ) [ تر - فا. ] (ص .) قطعات اضافی که برای جایگزین کردن قطعات خراب شدة یک دستگاه نگه داری می شود.
-
یدکی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی، منسوب به یدک) [ترکی. فارسی] yadaki ١. ابزار یا قطعهای اضافی که هرگاه ابزار یا قطعهای مشابه خراب شود میتوان بهجای آن کار گذاشت.٢. (اسم) یدک.
-
یدکی
دیکشنری فارسی به عربی
احتياطي , اضافي , عبوة جديدة
-
واژههای مشابه
-
برای یدکی نگاه داشتن
دیکشنری فارسی به عربی
احتياطي
-
جستوجو در متن
-
spare tire
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تایر یدکی
-
زاپاس
واژگان مترادف و متضاد
اضافی، رزرو، یدکی
-
زاپاس
فرهنگ فارسی معین
[ روس . ] (اِ.) ذخیره ، یدکی .
-
refill
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دوباره پر کردن، تعویض، یدکی
-
عبوة جديدة
دیکشنری عربی به فارسی
يدکي , تعويض , دوباره پر کردن
-
زاپاس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [روسی] zāpās ذخیره؛ رزرو؛ یدکی.
-
داغی
لهجه و گویش تهرانی
سوخته،وسایل یدکی فرسوده