کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یخدان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
یخدان
/yaxdān/
معنی
۱. جای یخ؛ یخچال؛ صندوقی که در آن یخ بگذارند.
۲. صندوقی چوبی که روی آن را مخمل یا تیماج میکشند برای نگهداری رخت و لباس.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
chest, icebox
-
جستوجوی دقیق
-
یخدان
لغتنامه دهخدا
یخدان . [ ی َ ] (اِ مرکب ) صندوق چوبی یافلزی یا پلاستیکی نگه داشتن قطعات یخ را. (یادداشت مؤلف ). یخدان ؛ مخشف (از فارسی است از یخ به معنی جمد، و دان ظرف آن است ). (از ترجمه ٔ نشوء اللغة ص 25).- امثال : یخ را باش ، یخدان را باش ، گل را باش ، گلدان ر...
-
یخدان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) yaxdān ۱. جای یخ؛ یخچال؛ صندوقی که در آن یخ بگذارند.۲. صندوقی چوبی که روی آن را مخمل یا تیماج میکشند برای نگهداری رخت و لباس.
-
یخدان
دیکشنری فارسی به عربی
صدر , مجمدة
-
یخدان
لهجه و گویش تهرانی
رختدان
-
واژههای مشابه
-
یخدان ساز
لغتنامه دهخدا
یخدان ساز. [ ی َ ] (نف مرکب ) صندوق ساز. که ساختن صندوقهای چوبی با رویه ٔ چرمین پیشه دارد. (یادداشت مؤلف ).
-
یخدان سازی
لغتنامه دهخدا
یخدان سازی . [ ی َ ] (حامص مرکب ) عمل و شغل یخدان ساز. (یادداشت مؤلف ). || (اِ مرکب ) دکان و جایگاه ساختن یخدان . رجوع به یخدان شود.
-
یخدان کش
لغتنامه دهخدا
یخدان کش . [ ی َ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) کسی که صندوق یخدان را بر استر بار کرده بردو آن کهترین نوکران است و نیز چون نوکری کهنه می شودو از کار وا می ماند گویند یخدان کش شده است و این از اهل زبان به تحقیق پیوسته . (آنندراج ) : سفره برداشتن از شیخ چه آسا...
-
واژههای همآوا
-
یخ دان
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) 1 - ظرفی که یخ در آن نهند. 2 - ظرفی صندوق مانند که در سفر خوراکی ها را در آن نهند. 3 - هرچیز از مال و اسباب که ذخیره گذارند تا وقت حاجت به کار آید.
-
یخ دان
واژهنامه آزاد
جعبۀ نگهداری یخ؛ در قدیم صندوقچۀ نگهداری وسایل عروس را می گفتند.
-
جستوجو در متن
-
یخدون
لغتنامه دهخدا
یخدون . [ ی َ ] (اِ مرکب ) صندوق . (آنندراج ). صورت عامیانه ٔ یخدان . رجوع به یخدان شود.
-
کلمن
فرهنگ فارسی معین
(کُ مَ) [ انگ . ] (اِ.) نام تجاری یخدان .
-
مجمدة
دیکشنری عربی به فارسی
يخچال خيلي سرد , منجمد کننده , يخدان