کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یحیی نحوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
یحیی دیلمی
لغتنامه دهخدا
یحیی دیلمی . [ ی َح ْ یا دَ ل َ ] (اِخ ) او را کتابی بوده است در رد بر فلاسفه و گویند تهافت الفلاسفه ٔ امام غزالی انتحال یا اقتباس از این کتاب است . (یادداشت مؤلف ). یحیی دیلمی از قدیمترین حکما و دانشمندان و فلاسفه بود و مذهب نصاری داشت . حضرت علی (...
-
یحیی سیبک
لغتنامه دهخدا
یحیی سیبک . [ ی َح ْ یا ب َ ] (اِخ ) از شعرا و فضلای ملک خراسان است و در بسیاری از علوم و فنون ماهر بوده ، کتاب «شبستان خیال » و «حسن دل » به نثر و «تعبیر خواب » به نظم از آثار اوست . وی فتاحی ،تفاحی ، ضماری ، اسراری تخلص می کرد. از اشعار اوست :ای که...
-
یحیی صوفی
لغتنامه دهخدا
یحیی صوفی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن جعفربن علی کذاب ، از سادات حسینیه ٔ قم است . صاحب تاریخ قم آرد: پسران جعفربن علی الکذاب از بریهه میراث گرفتند.چون بریهه به قم وفات یافت ایشان به قم آمدند و ترکه ٔ او برداشتند... و یحیی صوفی به قم اقامت کرد و به می...
-
یحیی قزوینی
لغتنامه دهخدا
یحیی قزوینی . [ ی َح ْ یا ق َزْ ] (اِخ ) رجوع به یحیی (ابن عبداللطیف ...) شود.
-
یحیی کرابی
لغتنامه دهخدا
یحیی کرابی . [ ی َح ْ یا ک َرْ را ] (اِخ ) امیر خواجه یحیی بن حیدر. رجوع به یحیی (ابن حیدر کرابی ...) شود.
-
یحیی لاری
لغتنامه دهخدا
یحیی لاری . [ ی َح ْیا ] (اِخ ) از گویندگان لار بود. بیت زیر از اوست :بهرتو می کشندم و آهی نمی کنی ای سنگدل چه آه نگاهی نمی کنی . (از صبح گلشن ص 613).و رجوع به تحفه ٔ سامی ج 6 ص 4793 شود.
-
یحیی لاهوری
لغتنامه دهخدا
یحیی لاهوری . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) یحیی خان لاهوری ابن میرزا بابر، اصلش از قوم افشار بود. پدرش به لاهور سکنی گزید و او به سال 1179 هَ . ق . در همانجا به دنیا آمد. پس از کسب علم و کمال نخست در خدمت و ملازمت محمد اعظم شاه و بعد درخدمت محمد فرخ سیر پادش...
-
یحیی لاهیجانی
لغتنامه دهخدا
یحیی لاهیجانی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ )از فضلا و شعرا و علمای زمان خود بود و مدتی در کاشان و چندی در دهلی با منصب منادمت و کتابداری سلاطین توقف داشت و در شغل قضا لوا افراشت و سرانجام از هند به کاشان برگشت و به سال 953 هَ . ق . در آن شهر درگذشت . وی براد...
-
یحیی نیشابوری
لغتنامه دهخدا
یحیی نیشابوری . [ ی َح ْ یا ن َ / ن ِ ] (اِخ ) محیی الدین یحیی بن محمدبن یحیی ... از شعرا و فضلای فصاحت بیان بود ووفاتش به سال 850 هَ . ق . بوده . شعر زیر از اوست :تویی سرخیل مهرویان نامی ملک یا حور یا رضوان کدامی ؟چو در بستان خرامی سرو نازی مهی هرگه...
-
رئیس یحیی
لغتنامه دهخدا
رئیس یحیی . [ رَ ی َ یا ] (اِخ ) دهی است از دهستان تراکمه ٔ بخش کنگاش شهرستان بوشهر. و سکنه ٔ آن 100 تن است . آب آن از قنات تأمین میشود و محصول عمده ٔآن غلات و تنباکو و انار میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7). و رجوع به فرهنگ آبادیهای ایران شود.
-
ربیعةبن یحیی
لغتنامه دهخدا
ربیعةبن یحیی . [ رَ ع َ ت ِ ن ِ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن معاویة، معروف به اعشی تَغْلِب از بنی تغلب . شاعری بود که در دوران خلافت امویان شهرت یافت . زادگاه ربیعة در اطراف موصل بود، به شام مسافرت کرد و در آنجا به ولیدبن عبدالملک پیوست و به مدح وی پرداخت ...
-
رجأبن یحیی
لغتنامه دهخدا
رجأبن یحیی . [ رَ ءِ ن ِ ی َ ح ْ یا ] (اِخ ) ابن عمر الغسانی ، مکنی به ابوزبیر. تابعی است . (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به ابوزبیر شود.
-
شاه یحیی
لغتنامه دهخدا
شاه یحیی . [ ی َ یا ] (اِخ ) از سلاطین سلسله ٔ آل مظفر. رجوع به شاه نصرةالدین یحیی شود.
-
صاری یحیی
لغتنامه دهخدا
صاری یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) حافظ فخرالدین بن عثمان . وی از خطاطان مشهور و از محله ٔ طوپخانه ٔ استانبول است . قریب 15 جلد قرآن کریم نوشته و نیز آیات کریمه ای که در داخل درهای جنبی جامع نور عثمان است به خط او میباشد. وی بسال 1169 هَ . ق . درگذشت و...
-
قاضی یحیی
لغتنامه دهخدا
قاضی یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) از علوم ظاهری بهره مند و اشعارش دلپسند و برادرزاده ٔ قاضی عبداﷲ است . مدتی در هندوستان در خدمت پادشاه به منصب کتابداری سرکار سرافراز بوده و آخرالامر در کاشان متوطن شد. این اشعار او راست :درد دل من نهفتنی نیست وین درد ...