کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یحتمل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
یحتمل
/yahtamel/
معنی
احتمال داده میشود؛ گمان میرود؛ شاید.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
احتمالاً، شاید، محتملاً ≠ محققاً
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
یحتمل
واژگان مترادف و متضاد
احتمالاً، شاید، محتملاً ≠ محققاً
-
یحتمل
لغتنامه دهخدا
یحتمل . [ ی َ ت َ م ِ ] (ع فعل ، ق ) گمان میرود و احتمال می دهد و شاید. (از ناظم الاطباء).شاید. مگر. ممکن است . بوکه . یمکن . ظاهراً. همانا. تواند بود. تواند بودن . (یادداشت مؤلف ) : دعای سعدی اگر بشنوی زیان نکنی که یحتمل که اجابت بود دعایی را.سعدی ...
-
یحتمل
فرهنگ فارسی معین
(یُ تَ مَ) [ ع . ] (ق .) شاید، احتمال دارد.
-
یحتمل
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [عربی: یُحتَمَل] yahtamel احتمال داده میشود؛ گمان میرود؛ شاید.
-
واژههای مشابه
-
لا يحْتَمَلُ
دیکشنری عربی به فارسی
غير قابل تحمل , غير قابل احتمال (احتمالش وارد نيست)
-
مَوْقِفٌ لا يحْتَمَلُ
دیکشنری عربی به فارسی
وضعيت غير قابل تحمل , موضع غير قابل تحمل
-
جستوجو در متن
-
غیر قابل احتمال (احتمالش وارد نیست)
دیکشنری فارسی به عربی
لا يحْتَمَلُ
-
محتملاً
واژگان مترادف و متضاد
احتمالاً، شاید، گویا، یحتمل ≠ یقین
-
غیر قابل تحمل
دیکشنری فارسی به عربی
لايطاق ، لا يحْتَمَلُ
-
وضعیت غیر قابل تحمل
دیکشنری فارسی به عربی
مَوْقِفٌ لا يحْتَمَلُ
-
موضع غیر قابل تحمل
دیکشنری فارسی به عربی
مَوْقِفٌ لا يحْتَمَلُ
-
پتگیر
لغتنامه دهخدا
پتگیر. [ پ َ ] (نف مرکب ، اِ مرکب ) پتگر.پرویزن . ماشوب . (برهان ). غربال . و رشیدی گوید: «یحتمل که تنگبیز باشد که چنین خوانده یعنی باریک بیز».
-
دست دهی
لغتنامه دهخدا
دست دهی . [ دَ دِ ] (حامص مرکب ) کنایه از امداد و اعانت و یحتمل که اشارت به آن رسم باشد که چون امری عجیب یا غریب از شخص صادر شود آن شخص را حریف وی دست خود بر دست وی میزند و اظهار خوشی می نماید. (آنندراج ).