کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یتیم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
orphan
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یتیم، طفل یتیم، یتیم کردن، بی پدر و مادر
-
orphans
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یتیمان، طفل یتیم، یتیم کردن
-
چه تیو
واژهنامه آزاد
دختر یتیم و در مقابل آن (هه تیو) است به معنای پسر یتیم
-
چه تیو
واژهنامه آزاد
دختر یتیم و در مقابل آن (هه تیو) است به معنی پسر یتیم
-
يَتِيمَيْنِ
فرهنگ واژگان قرآن
دو يتيم (يتيم به معناي کودک پدر مرده است ، و به کودکي که مادرش مرده باشد ، يتيم نمي گويند ، بعضي گفتهاند : يتيم در انسانها از طرف پدر ، و در ساير حيوانات از طرف مادر است)
-
ایتام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: اَیتام، جمعِ یتیم] 'a(i,e)ytām = یتیم
-
orphanry
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یتیم
-
yttriums
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یتیم ها
-
yatter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یتیم
-
بی پدر و مادر
دیکشنری فارسی به عربی
يتيم
-
بابامرده
لهجه و گویش تهرانی
یتیم
-
orphanages
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یتیم خانه ها، پرورشگاه، یتیم خانه، دارالایتام، پرورشگاه یتیمان
-
orphanship
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یتیم خانه
-
ureters
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یتیم ها، حالب
-
orphanhood
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یتیم خانه