کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یتوع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
یتوع
/yatu'/
معنی
هر گیاهی که ساقۀ آن شیر داشته باشد از قبیل مازریون، ماهودانه، و امثال آنها؛ گیاه شیردار.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
یتوع
لغتنامه دهخدا
یتوع . [ ی َ تو / ی َت ْ تو ] (ع اِ) هر گیاه و یاتره ای که هنگام بریدن از آن شیری سپید پالاید. ج ، یتوعات . (ناظم الاطباء). هر گیاه و تره که وقت بریدن از آن شیر برآید و شیر آن مدر است و محرق و مقطع و موی را بریزاند و اگر برگ یا تخم آن را در آب ایستاد...
-
یتوع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) [قدیمی] yatu' هر گیاهی که ساقۀ آن شیر داشته باشد از قبیل مازریون، ماهودانه، و امثال آنها؛ گیاه شیردار.
-
جستوجو در متن
-
طسومالو
لغتنامه دهخدا
طسومالو. [ طَ] (معرب ، اِ) اسم یتوع است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
طسومالون
لغتنامه دهخدا
طسومالون . [ طَ] (معرب ، اِ) اسم یتوع است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
طسرمالیا
لغتنامه دهخدا
طسرمالیا. [ طَ س َ] (معرب ، اِ) اسم یتوع است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
طسومالیومالس
لغتنامه دهخدا
طسومالیومالس . [ طَ ل ِس ْ ] (معرب ، اِ) اسم یتوع است . (فهرست مخزن الادویه ). ظاهراً سه کلمه ٔ مزبور مصحف یکدیگرند و در متون دیگر نظیر آنها مشاهده نشد.
-
یتوعیة
لغتنامه دهخدا
یتوعیة. [ ی َ تو / ی َت ْ تو عی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) دارای خواص یتوع بودن : و فیه [ فی خاماسوقی ] یتوعیة ما. (ابن بیطار).
-
تیوع
لغتنامه دهخدا
تیوع . [ ت َی ْ ی ] (ع اِ) (از «ت وع ») هرتره که وقت بریدن آن شیر از وی برآید. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مانند سمقونیا و شیرم و لاغیه و عرطنیثا وعشر. ج ، تیوعات . (منتهی الارب ). رجوع به یتوع شود.
-
گیاشیر
لغتنامه دهخدا
گیاشیر. (اِ مرکب ) مخفف گیاه شیره . شیره ٔ گیاه را گویند مطلقاً. (برهان قاطع) (آنندراج ). شیره ٔ گیاه . فشرده ٔ نبات و گیاه . عصاره ٔ گیاه . عصیر نبات . || هر نباتی که در وقت بریدن آن شیری از وی برآید. یتوع . یَتُع. (منتهی الارب ). مانند برگ درخت انج...
-
لاغیه
لغتنامه دهخدا
لاغیه . [ غی ی َ / ی ِ ] (اِ) گیاهی است شیردار و بسیار گرم . (غیاث ). لاغینه .(آنندراج ). لاعیه . (منتهی الارب ). لاغیثه . دیو سفید. رجوع به دیو سفید شود. (گااوبا). درخت کوهی است . نباتی است و آن را گلی باشد مانند گل شبت و زنبور عسل گل آن را خورد و چ...
-
مازریون
لغتنامه دهخدا
مازریون . [ زَ ] (اِ) دارویی است برای استسقای زقی ، مجرب است . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). دوایی است مجرب از برای دفع استسقا و آن دو نوع می باشد: سفید و سیاه . سفید آن را اشخیص و سیاه آن را هفت برگ خوانند و آن از برگ زیت...
-
حرمل
لغتنامه دهخدا
حرمل . [ ح َ م َ ] (ع اِ) اسفند. سفند. اسپند. سپند. (بحر الجواهر). سپند سوختنی . چیزی است که سوزند دفع چشم زخم را. حمداﷲ مستوفی گوید: حرمل ؛ سپند، و دردفع چشم بد سپند سوختن مجرب است . (نزهةالقلوب ). و صاحب اختیارات گوید: ابن سمحون گوید دو نوع است سرخ...