کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یترون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
یترون
لغتنامه دهخدا
یترون . [ ی َ ] (اِخ ) یثرون . (به معنی فضل او) کاهن یا امیر مدیان و پدرزن موسی . (سفر خروج 2:18) (قاموس کتاب مقدس ).
-
جستوجو در متن
-
داور
لغتنامه دهخدا
داور. [ وَ ] (اِ) حاکم شرع یا عرف . موسی پایه و درجه ٔ داور را به اندرز خسوره ٔ خود یترون در میان قوم قرار داد. (خروج 18: 13 -26) و سرداران هزاره و صده و پنجاهه و دهه نامیده میشدند ولکن داور و پادشاه همان قاضی بود و او نیز میبایست که در اصول و فروع ا...
-
داوران
لغتنامه دهخدا
داوران . [ وَ ] (اِخ ) اولاً موسی رتبه و درجه ٔ داوران بنی اسرائیل را بر حسب اشاره ٔ خسوره ٔ خود (پدر زن خود) یترون (شعیب ) قرارداد (سفر خروج 18: 12 - 26) و رؤسای هزاره و سده و پنجاهه و دهه بودند. ولی حاکم یا پادشاه قاضی و داور عظیم بود و ویرا واجب ...