کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یاوه گو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
یاوه گو
/yāvegu/
معنی
بیهودهگو؛ کسی که سخنان بیهوده و بیمعنی بگوید؛ هرزهدرای؛ یاوهدرای.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
babbler, chatterer, rambler, twaddler
-
جستوجوی دقیق
-
یاوه گو
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص فا.) بی هوده گو، آن که سخنان بی معنی گوید.
-
یاوه گو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) ‹یاوهگوی› yāvegu بیهودهگو؛ کسی که سخنان بیهوده و بیمعنی بگوید؛ هرزهدرای؛ یاوهدرای.
-
واژههای مشابه
-
یاوه کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) (مص م .) گم کردن ، هدر دادن .
-
یاوه گشتن
فرهنگ فارسی معین
( ~. گَ تَ) (مص ل .) گُم شدن .
-
یاوه سرا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) yāvesa(o)rā یاوهگو؛ بیهودهگو.
-
یاوه سرایی
دیکشنری فارسی به عربی
تبجح
-
یاوه گفتن
دیکشنری فارسی به عربی
تخريف
-
یاوه پو
واژهنامه آزاد
بیهوده کار، کسی که دنبال کارهای ناصحیح و ناراست و بیهوده است. مبطل.
-
یاوه سرایی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تبجح
-
واژههای همآوا
-
یاوهگو
واژگان مترادف و متضاد
پراکندهگو، فضول، وراج، هرزهدرا
-
جستوجو در متن
-
وِل گو
لهجه و گویش تهرانی
یاوه گو
-
هرزه لای
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص فا.) بیهوده گو، یاوه گو.