کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یاوند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
یاوند
/yāvand/
معنی
۱. خداوند.
۲. پادشاه.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
یاوند
لغتنامه دهخدا
یاوند. [ وَ ] (اِ) پادشاه ، یاوندان ؛ پادشاهان . (فرهنگ اسدی ) (از جهانگیری ) (از برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا) (از ناظم الاطباء) : چو یاوندان به مجلس می گرفتندزمجلس مست چون گشتند رفتند. رودکی (از حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ).|| (نف ) یابنده و آنچه ...
-
یاوند
فرهنگ فارسی معین
(وَ) (اِ.) پادشاه . ج . یاوندان .
-
یاوند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] yāvand ۱. خداوند.۲. پادشاه.
-
جستوجو در متن
-
یادندان
لغتنامه دهخدا
یادندان . [ دَ ] (اِ) پادشاهان جهان و خداوندان دوران . (برهان ) (آنندراج ). مصحف یاوندان است . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). و رجوع به یاوند شود.
-
انفال
لغتنامه دهخدا
انفال . [ اَ ] (ع اِ)ج ِ نَفَل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). غنیمتها که از کفار گیرند. (غیاث اللغات ) : یسئلونک عن الانفال . (قرآن 1/8)؛ می پرسند ترااز غنیمتها که از دشمن یاوند. (کشف الاسرار ج 4 ص 1). سلطان را رغبت افتاد که انفال...