کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یافتۀ پراکنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
modified diet
رژیم تعدیلیافته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] رژیمی که در آن مقدار یک یا چند مادۀ مغذی را با مقاصد درمانی تغییر میدهند
-
جنایت سازمان یافته
دیکشنری فارسی به عربی
الجريمة المدبرة
-
expanded pidgins
نیمزبانهای گسترشیافته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] نیمزبانهایی که کاربرد آنها بهعنوان یک زبان کمکی گسترش یابد و مانند یک زبان رسمی در جامعه به کار روند
-
stress-accelerated corrosion
آزمون خوردگی شتابیافتۀ تنشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نوعی آزمون خوردگی شتابیافته که در آن با اعمال تنشهای پیاپی سرعت خوردگی افزایش مییابد
-
accelerated life test
آزمون طول عمر شتابیافته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، مهندسی بسپار] آزمونی که در آن با افزودن مواد خورنده به محیط، طول عمر ماده را در زمانی کوتاهتر از معمول بررسی و تعیین میکنند
-
copper-accelerated salt spray test, CASS test
آزمون مِهِ نمکی شتابیافتۀ مس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نوعی آزمون خوردگی شتابیافته برای ارزیابی پوششهای حاصل از الکترونهشت و پوششهای آندی بر روی آلومینیم که در آن از مسکلرید استفاده میکنند
-
بوسیله هوا نقل و انتقال یافته
دیکشنری فارسی به عربی
محمول جوا
-
جلسه را خاتمه یافته اعلام کرد
دیکشنری فارسی به عربی
اِخْتَتَم الإجتماعَ
-
اعتقاد به اینکه حقیقت ازجوهر های منفردی تشکیل یافته است
دیکشنری فارسی به عربی
فردية
-
جستوجو در متن
-
منتشر
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ ش ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - فاش ، شایع . 2 - پراکنده ، پاشیده . 3 - انتشار یافته .
-
شایع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: شائع] šāye' ۱. ویژگی آنچه در افواه مردم پراکنده و منتشر شود.۲. گسترشیافته؛ پراکنده؛ منتشرشونده: بیماری شایع.۳. مورد قبول همه؛ رایج.۴. [قدیمی] ویژگی آنچه همه را دربر گیرد؛ فراگیر.۵. [قدیمی] مشهور.
-
Alismatales
قاشقواشسانان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] راستهای از تکلپهایهای غالباً علفی و آبزی با 165 سردۀ آرایشیافته در چهارده تیره که در تمام نقاط جهان پراکنده هستند
-
شاع
لغتنامه دهخدا
شاع . (ع اِ) کمیز شتر تیزشده بگشنی یا پریشان و پراکنده از کمیز شتر ماده ٔ گشن یافته .(منتهی الارب ). بول الجمل الهائج . (اقرب الموارد).
-
ازمیرنا
لغتنامه دهخدا
ازمیرنا. [ اِ ] (اِخ ) اسمیرینا. یکی از بلاد یونان قدیم آسیای صغیر. در محل شهر ازمیر کنونی . این شهر زمانی بدست سادیات ، پادشاه لیدی ویران شد و مردم آن چهارصد سال در بلاد پراکنده بودند، ولی پس از مرگ اسکندر مجدداً آباد گشت . در شهر ازمیرنای قدیم معبد...
-
تبذیر
لغتنامه دهخدا
تبذیر. [ ت َ ] (ع مص ) پراکندن مال به اسراف . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). مال به اسراف نفقه کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). مال بسیار نفقه کردن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). بی اندازه خرج کردن . (غیاث اللغ...