کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یافته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
یافته
/yāfte/
معنی
۱. دستاورد: یافتههای پزشکی.
۲. (اسم) [قدیمی] قبض رسید.
۳. [قدیمی] پیداشده؛ بهدستآمده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
discovery, find, finding, waif
-
جستوجوی دقیق
-
find
یافته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] آنچه از اکتشافات باستانشناختی به دست میآید یا مکانی که عملیات اکتشافی در آن صورت میگیرد
-
یافته
لغتنامه دهخدا
یافته . [ ت َ ] (اِخ ) کوهی است در غرب ایران نزدیک خرم آباد میان قلیان کوه و اشتران کوه . (جغرافیای غرب ایران ص 29).
-
یافته
لغتنامه دهخدا
یافته . [ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) پیداشده . حاصل شده و میسرشده . (ناظم الاطباء). به دست آمده : فریفته تر از آن کس نبود که یافته به نایافته دهد. (قابوس نامه ).- رغبت یافته ٔ کبار ؛ کسی که مردمان بزرگ آن را عزیز دارند و معتبر شمرند. (ناظم الاطباء). || شناخ...
-
یافته
فرهنگ فارسی معین
(تِ) (اِمف .) 1 - پیدا کرده . 2 - شناخته . 3 - به دست آورده .
-
یافته
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت مفعولی از یافتن) yāfte ۱. دستاورد: یافتههای پزشکی.۲. (اسم) [قدیمی] قبض رسید.۳. [قدیمی] پیداشده؛ بهدستآمده.
-
واژههای مشابه
-
گشن یافته
لغتنامه دهخدا
گشن یافته . [ گ ُ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) جفت گرفته . || باردارشده . || پوشیده . || آسترشده . (ناظم الاطباء).
-
casual find
یافتۀ اتفاقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] کشف تصادفی و غیرعملی یک یافتۀ باستانشناختی به دست افراد غیرحرفهای مانند چوپانان و گردشگران و کشاورزان
-
stray find
یافتۀ پراکنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] هر شیئی از هر جنس، سفالینه، فلز، سکه یا مانند آن، که خارج از بافت باستانشناسی به دست آید
-
small find
یافتۀ ریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] یافتههای کوچک ویژهای که فارغ از سازه یا بستری که به آن تعلق دارند، قابل برداشتن و حمل کردن هستند
-
surface find
یافتۀ سطحی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] یافتهای که از سطح زمین به دست میآید
-
index fossil 2
یافتۀ شاخص
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] یافتهای که نشان میدهد لایههای دارای هموندگانهای مشابه، تاریخی یکسان دارند
-
find-spot/ findspot, find place
یافتهگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] مکانی که یک یافته یا اثر باستانشناختی در آن یافت میشود
-
guide 3
یافتهنامه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] سیاههای از انواع مختلف یافتهها با مشخصههای تمایزدهندۀ آنها
-
نضج یافته
لغتنامه دهخدا
نضج یافته . [ ن ُ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) پخته شده . رسیده شده . (ناظم الاطباء).