کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یارور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
یارور
لغتنامه دهخدا
یارور. [ یارْ وَ ] (ص مرکب ) (مرکب از «یار» + «ور» پسوند) مددکار. معین : تو او را به هر کار شو یارورچنان کن که از تو نماید هنر.فردوسی .
-
جستوجو در متن
-
یاور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) yāvar یارور؛ یاریور؛ مددکار؛ یاریدهنده.