کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یارو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
یارو
/yāru/
معنی
اشاره به کسی که نخواهند اسمش را ببرند.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. حضرت، طرف، فلانی، مکیم
۲. یاردانقلی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
یارو
واژگان مترادف و متضاد
۱. حضرت، طرف، فلانی، مکیم ۲. یاردانقلی
-
یارو
لغتنامه دهخدا
یارو. (اِ) در تداول عامه ، شخصی که نزد گوینده و شنونده هر دو شناخته است به سببی ، خواه اختصار کلام و خواه تمایل به آنکه دیگران نشناسندش گفته شود. (از فرهنگ عامیانه ٔ جمال زاده ). شخص معهود. فلان . بهمان .شخص معهود میان گوینده و مخاطب . || تعبیری آمیخ...
-
یارو
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) (عا.) 1 - فلان ، شخصی که نزد گوینده و شنونده هر دو شناخته است و به جهتی خواه اختصار کلام و خواه تمایل به آن که دیگران شخص مورد نظر را نشناسند گفته می شود. 2 - تعبیر استخفاف آمیز از کسی .
-
یارو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مصغرِ یار] [عامیانه] yāru اشاره به کسی که نخواهند اسمش را ببرند.
-
یارو
دیکشنری فارسی به عربی
حزب , رجل , زلاجة , زميل
-
یارو
لهجه و گویش تهرانی
او
-
یارو
لهجه و گویش بختیاری
yâru یارو.
-
جستوجو در متن
-
yarb
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یارو
-
yaru
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یارو
-
یره
واژهنامه آزاد
یارو
-
yarwhelp
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یارو ببر
-
فلانی
واژگان مترادف و متضاد
بهمان، طرف، فلان، یارو
-
sirrah
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیرا، یارو، زنکه
-
sirrahs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرده، یارو، زنکه