کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یادنامه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
یادنامه
معنی
(م ِ) (اِمر.) کتابی حاوی مقاله های متعدد که به یاد سال ولادت کسی ، در زندگانی وی ، یا پس از مرگ او نویسند.
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
memoirs
-
جستوجوی دقیق
-
یادنامه
لغتنامه دهخدا
یادنامه . [م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) نامه و کتاب که به یاد کسی تدوین شود . کتابی که به افتخار کسی تألیف و منتشر شود. کتابی که حاوی مقالات متعدد باشد و به یاد کسی یا بمناسبت تولد او و یا سالیان عمر او تدوین شود، خواه در زندگانی وی یا بعد از مرگ وی : یاد...
-
یادنامه
فرهنگ فارسی معین
(م ِ) (اِمر.) کتابی حاوی مقاله های متعدد که به یاد سال ولادت کسی ، در زندگانی وی ، یا پس از مرگ او نویسند.
-
جستوجو در متن
-
مینوروشن
لغتنامه دهخدا
مینوروشن . [ رَ وِ ] (ص مرکب ) مینوروش . پاک رفتار : و این مرد ویراف است که از او پاکیزه تر و مینوروشن تر و راستگوی تر کسی نیست . (دیباچه ٔ ترجمه ٔ پارسی ارداویرافنامه ص 208 یادنامه ٔ پورداود).
-
پهریخته
لغتنامه دهخدا
پهریخته . [ پ َ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) پرهیخته . مؤدب . فرهخته : هفت مرد بودند... بغایت عظیم پهریخته بودند. (مقدمه ٔ ارداویرافنامه ترجمه ٔ قدیم چ معین در کتاب یادنامه ٔ پورداود ص 208). رجوع به پرهیخته شود.
-
یشتن
لغتنامه دهخدا
یشتن . [ ی َ ت َ ] (مص ) به لغت زند وپازند، آهسته دعا خواندن بر طعام و زمزمه کردن مغان در وقت طعام خوردن و درخواست نمودن و استدعا کردن ونیاز کردن و ستایش نمودن . (از برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). یشتن مصدر پهلوی (هم ریشه ٔ یزشن ) به معنی خواندن ...
-
یزشن
لغتنامه دهخدا
یزشن . [ ی َ زِ ] (اِمص ) دعا. عبادت .ورد. (یادداشت مؤلف ) : ما ششگانه ٔ دیگر یزشن ها و نیرنگها که در دین از بهر این کار گفته است بجای آوریم . (مقدمه ٔ ارداویرافنامه ، ترجمه ٔ قدیم ).- یزشن کردن ؛ دعا کردن . ورد خواندن : و ویراف را بر آن تخت نشاندن...
-
ارداویراف نامه
لغتنامه دهخدا
ارداویراف نامه . [ اَ م َ ] (اِخ ) نام کتابی بزبان پهلوی که در آن شرح معراج ارداویراف دستور مندرجست . نام این کتاب بپهلوی اَردای ویراف نامَک است . کتاب مزبور مجموعاً دارای 8800 کلمه و شامل 101 فصل است و هر فصل آن بچند بند تقسیم میشود. نیکوترین منظومه...
-
سعترباز
لغتنامه دهخدا
سعترباز. [ س َ ت َ ] (نف مرکب ) زنی را گویند که چرمینه بندد و با زن دیگر مجامعت کند و آن چرمی است که بصورت و هیأت آلت تناسل دوخته اند. (برهان ). زن سحاقیه یا طبق زن و چون این قسم زنان چرمینه نیز می بندند بمجاز به معنی زنی که چرمینه بندد و با زن دیگر...
-
سعتری
واژهنامه آزاد
سعترباز است که زن چرمینه باز باشد. (برهان ). سحاقه . (مهذب الاسماء) (دهار). .«معلوم نشد که سعتر در این لغت به چه معنی است ، چه سعتر به معنی تره ای که درویشان با نان خورند، اینجا مناسب نیست ...» (رشیدی ). سمعانی گوید:«السعتری ، هذه النسبة الی بیعالسعت...
-
اصیل الدین
لغتنامه دهخدا
اصیل الدین . [ اَ لُدْ دی ] (اِخ ) حسن . لقب پسر خواجه نصیرالدین طوسی معاصر اولجایتو (که در سال 703 هَ . ق . بتخت سلطنت نشست ) بود. و اولجایتو در حدود 706 که از تبریز بمراغه رفت و رصدخانه ٔ آن شهر را بازدید کرد اصیل الدین را به اداره ٔآن گماشت . و اد...
-
هاکره
لغتنامه دهخدا
هاکره . [ رَ / رِ ] (ص ) الکن وآنکه در حرف زدن زبانش میگیرد. (برهان ) (ناظم الاطباء). جهانگیری نویسد: هاکره و هاکله ، کسی را گویند که در سخن گفتن زبانش میگرفته باشد و آن را به تازی الکن خوانند. مؤلف تاریخ معجم نظم نموده : به دور معدلتش رهزنان ودزد ا...
-
جاماسب
لغتنامه دهخدا
جاماسب . (اِخ ) جزو دوم این کلمه همان اسب است ولی جزو اول آن معلوم نیست ، و ربطی به «جام » = یام که مغولی است ندارد. (برهان قاطع چ معین ج 4 پایان کتاب ص بیست و دوم ). و در سنت زرتشتیان جاماسب از خاندان هوگوه در اوستا و برادر فرشوشتر بود و هر دو وزیر ...
-
سعتری
لغتنامه دهخدا
سعتری . [ س َ ت َ ] (ص ) سعترباز است که زن چرمینه باز باشد. (برهان ). سحاقه . (مهذب الاسماء) (دهار). زنی که با آلت چرمین با زن دیگر جماع کند. (غیاث ). رجوع به سعترباز شود. «معلوم نشد که سعتر در این لغت به چه معنی است ، چه سعتر به معنی تره ای که درویش...
-
جکسن
لغتنامه دهخدا
جکسن . [ ج َ س ُ ] (اِخ ) آبراهام والنتین ویلیامز جکسن . خاورشناس و از استادان نامدار آمریکائی ، مدت چهل سال در دانشگاه کلمبیا استاد زبانهای هندوایرانی بود و در طول این مدت در قلمرو زبانهاو ادبیات و آئین ایران باستان ، سرآمد همه ٔ دانشمندان آمریکائی ...