کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یادآور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
یادآور
/yād[']āvar/
معنی
آنکه کسی یا چیزی را به یاد کسی بیاورد؛ یادآورنده.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
خاطرنشان، متذکر
فعل
بن گذشته: یادآور کرد
بن حال: یادآور کن
دیکشنری
memorial, memento, mnemonic, prompter, remembrance, reminder, reminiscences, reminiscent, souvenir, testimony
-
جستوجوی دقیق
-
یادآور
واژگان مترادف و متضاد
خاطرنشان، متذکر
-
یادآور
لغتنامه دهخدا
یادآور. [ وَ ] (نف مرکب ) چیزی یا کسی که بیاد آورد. متذکرشونده . بیاد آورنده . بیاد آرنده : اسب سیاه گشتاسپی یادآور اسب سیاه خسرو پرویز ساسانی است . (فرهنگ ایران باستان تألیف پورداود ص 261). رجوع به یاد آوردن شود.
-
یادآور
فرهنگ فارسی معین
(وَ) (ص فا.) آن که به یاد آورد، آن چه به یاد آورد.
-
یادآور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) yād[']āvar آنکه کسی یا چیزی را به یاد کسی بیاورد؛ یادآورنده.
-
واژههای مشابه
-
یاداور
دیکشنری فارسی به عربی
تذکار
-
یادآور شدن
فرهنگ فارسی معین
(وَ. شُ دَ) (مص ل .) 1 - به خاطر آوردن . 2 - به خاطر آوردن چیزی یا شخصی .
-
یاداور شدن
دیکشنری فارسی به عربی
ذکر
-
اشتباهات را یادآور شد
دیکشنری فارسی به عربی
أحصي الأخطاء
-
جستوجو در متن
-
reminder
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یادآور، تذکر، یاداور، یاداوری
-
reminiscent
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یادآور، یادبود، یاداور
-
reminded
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یادآور شدم، یاداوری کردن، یاداور شدن، بیاد اوردن
-
خاطر نشان
فرهنگ واژههای سره
یادآور
-
خاطرنشان
فرهنگ واژههای سره
یادآور