کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یاتاقان ثابت میل لنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
journal
یاتاقانگرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] بخشی از محور که در داخل یاتاقان لغزشی قرار دارد و در درون آن میچرخد
-
bearing corrosion
خوردگی یاتاقان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] حملۀ شیمیایی ـ اسیدی به آلیاژ یا یکی از فلزهای آلیاژ یاتاقان که ناشی از تجزیۀ روغن یا گریس است
-
camshaft journal
یاتاقانگرد میلبادامک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] قسمتی از میلبادامک که در یاتاقان میلبادامک میچرخد
-
crankshaft-end bearing, crankpin bearing, crankpin-end bearing, big-end bearing, connecting rod bearing, con-rod bearing
یاتاقان متحرک میللنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] یاتاقان دوتکهای که بر روی انگشتی میللنگ و داخل سر بزرگ دستهپیستون قرار دارد
-
camshaft bearing
یاتاقان میلبادامک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] یاتاقان لغزشی که میلبادامک را در محل خود نگه میدارد
-
جستوجو در متن
-
crankcase
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کارنت، محل اتصال میل لنگ، جای میل لنگ
-
crankcases
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کارناوال، محل اتصال میل لنگ، جای میل لنگ
-
crankshafts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میل لنگ
-
crankest
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میل لنگ
-
crankshaft
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میل لنگ
-
camshaft
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میل لنگ، محور بادامک، میلهای که بچرخ دنده متصل می شود
-
میل لنگ
فرهنگ فارسی معین
(لَ) (اِمر.) میله ای است در موتور اتومبیل که ب ه روی دو محور حرکت می کند. دستة پیستون ها روی میل لنگ سوار است ، خاصیت این ابزار آن است که حرکت پیستون ها رادر حالت های مختلف تنظیم می کند.
-
شاتون
فرهنگ فارسی معین
(تُ) [ فر. ] (اِ.) آلتی در موتور ماشین که حرکت را از پیستون به میل لنگ منتقل می سازد، دسته پیستون .
-
crank
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میل لنگ، خم، هندل، دسته محور، بست زانویی، ادم پست فطرت، محوردارکردن، پیچیدگی، خم کردن، کوک کردن، دسته دار شدن، کج