کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
دره یاب
لغتنامه دهخدا
دره یاب . [ دَ رِ ](اِخ ) دهی است از دهستان جوانرود بخش پاوه شهرستان سنندج . واقع در 53هزارگزی جنوب باختر پاوه و کنار رودخانه ٔ لیله . آب آن از رودخانه ٔ لیله و راه آن مالروو صعب العبور است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
راه یاب
لغتنامه دهخدا
راه یاب . (نف مرکب ) راه یابنده .
-
زاویه یاب
لغتنامه دهخدا
زاویه یاب . [ ی َ / ی ِ ] (اِ مرکب ) آلت برای اندازه گرفتن هر قسم زاویه و فاصله .
-
ره یاب
لغتنامه دهخدا
ره یاب . [ رَه ْ ] (نف مرکب ) دریابنده ٔ راه و پی و سراغ چیزی و ایجادنماینده ٔ چیزی . (آنندراج ). رجوع به راه یاب شود.
-
ژرف یاب
لغتنامه دهخدا
ژرف یاب . [ ژَ ] (نف مرکب ) آنکه اندازه گیرد عمق چیزی را. || متعمق . دقیق .دقیق النظر. باریک بین . با فراست و بصیر : چراغ جهان یوسف ژرف یاب شتابید هم در زمان سوی آب . شمسی (یوسف و زلیخا).چنین داد جبریل فرخ جواب به پیغمبر تازی ژرف یاب . شمسی (یوسف و ز...
-
سخن یاب
لغتنامه دهخدا
سخن یاب . [ س ُ خ َ ] (نف مرکب ) سخن شنو : جز او [ جز قلم ] ای عجب خلق دید و شنیدجهان بین کور و سخن یاب کر.مسعودسعد.
-
فرهنگ یاب
لغتنامه دهخدا
فرهنگ یاب . [ ف َ هََ ] (نف مرکب ) فرهنگ دان . که به جستجو و پژوهش ، فرهنگ یابد. که فرهنگ و دانش را جسته و یافته باشد. دانا. زیرک : کز این در خرسطوس فرهنگ یاب همی دید خواهد یکی نغز خواب . فردوسی .دل خیره در رأی فرهنگ یاب نبیند چو شب پره در آفتاب . ا...
-
لطیفه یاب
لغتنامه دهخدا
لطیفه یاب . [ ل َ ف َ/ ف ِ ] (نف مرکب ) که لطیفه دریابد و زود فهم کند.
-
مزه یاب
لغتنامه دهخدا
مزه یاب . [ م َ زَ / زِ ] (نف مرکب ) مخفف مزه یابنده . آنکه درک مزه کند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
ارتفاع یاب
لغتنامه دهخدا
ارتفاع یاب .[ اِ ت ِ ] (اِ مرکب ) سدس فخری . آلتی که بدان فاصله ٔ زاویه ٔ ستارگان و ارتفاع آن را بر فراز افق اندازه کنند و ابوحامد محمود خجندی مهندس ایرانی این آلت را برای فخرالدوله ٔ دیلمی نخستین بار وضع کرد. || و امروز تئودولیت را نیز ارتفاع یاب گو...
-
بهره یاب
لغتنامه دهخدا
بهره یاب . [ ب َ رَ / رِ ] (نف مرکب ) کامیاب و متمتع و بهره مند. (ناظم الاطباء). بهره مند. کامیاب . (فرهنگ فارسی معین ). || آنکه سود و فایده می برد. (ناظم الاطباء). کسی که سود می برد. (فرهنگ فارسی معین ). || بهره دار و شریک . (ناظم الاطباء). شریک . س...
-
تسلی یاب
لغتنامه دهخدا
تسلی یاب . [ ت َ س َل ْ لی ] (نف مرکب ) تسلی یابنده . آرام . آسوده . تسکین یافته : عادلشاه بدین سخنان فریب آمیز تسلی یاب شد (تاریخ شاهی ص 354).
-
خرده یاب
لغتنامه دهخدا
خرده یاب . [ خ ُ دَ / دِ ] (نف مرکب ) آنکه نکته گیر است . دقیق . (یادداشت بخطمؤلف ). || نقّاد. || عیب جو.
-
ژرف یاب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) žarfyāb ۱. آنکه عمق چیزی را اندازه میگیرد.۲. [مجاز] باریکبین؛ دقیق؛ غوررس.
-
زاویه یاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] (ریاضی) zāviyeyāb وسیلهای برای اندازه گرفتن زاویه؛ پانتومتر.