کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یابسات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
یابسات
لغتنامه دهخدا
یابسات . [ ب ِ ] (ع ص ) ج ِ یابسة. رجوع به یابسة شود.- یابسات قروح ؛ ادویه ای که جراحات را خشک سازد. (الفاظالادویه ص 10).
-
واژههای مشابه
-
يَابِسَاتٍ
فرهنگ واژگان قرآن
خشک ها
-
جستوجو در متن
-
یابسة
لغتنامه دهخدا
یابسة. [ ب ِ س َ ] (ع ص ) مؤنث یابس . خشک . ج ، یابسات .- اطعمه ٔ یابسة ؛ غذاهای یابس .صاحب عقدالفرید آرد: آن که رطوبت بر بدن او چیره بود به اطعمه ٔ یابسه نیازمند باشد و آنها عبارتند از عدس و چغندر و پِشت (سویق ) و هر غذایی که برشته و پخته و بریان ش...
-
توابل
لغتنامه دهخدا
توابل . [ ت َ ب ِ ] (ع اِ) ج ِ تابِل و تابَل و توبَل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مصالح طعام ، مثل زیره وقرنفل و فلفل و غیره . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). اشیاء خشکی است که در دیگ کنند جهت خوش طعمی غذا. (از بحر الجواهر). اسم اصطل...