کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یابان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
یابان
لغتنامه دهخدا
یابان . (اِ) دشت و بیابان و صحرا. || موضع شهر. (ناظم الاطباء).
-
یابان
لغتنامه دهخدا
یابان . (اِخ ) صاحب صبح الاعشی ذیل «انساب عجم » آرد که رومیان از نسل بنی کتیم بن یونان اند و او یابان بن یافث بن نوح است . (صبح الاعشی ج 1 ص 367). و رجوع به یاوان و یونان شود.
-
یابان
لغتنامه دهخدا
یابان .(اِخ ) صورت عربی کلمه ٔ ژاپن است . رجوع به همین لغت نامه و ضمیمه ٔ معجم البلدان (منجم العمران ) ص 346 شود.
-
یابان
واژهنامه آزاد
همیشه در حال جستوجو بودن
-
یابان
واژهنامه آزاد
یابنده ، همیشه در حال جستوجو
-
واژههای مشابه
-
يابان
دیکشنری عربی به فارسی
ژاپن , جلا , جلا دادن
-
جستوجو در متن
-
ژاپن
دیکشنری فارسی به عربی
يابان
-
یافون
لغتنامه دهخدا
یافون . (اِخ ) معرب ژاپن . (از نخبةالدهر ص 17). امروزه در کشورهای عربی ژاپن را یابان گویند. رجوع به یابان و ژاپن شود.
-
جلا دادن
دیکشنری فارسی به عربی
بريق , ثقل , سطح , صبغ , يابان
-
جلا
دیکشنری فارسی به عربی
اصفر داکن , بريق , ثقل , حرير , صبغ , لمعان , يابان
-
چاه شریف
لغتنامه دهخدا
چاه شریف . [ ش َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان منوجان بخش کهنوج شهرستان جیرفت که در 130 هزارگزی جنوب کهنوج بر سر راه مالرو کهنوج به یابان واقع شده و 10 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
روم
لغتنامه دهخدا
روم . (اِخ ) ج ِ رومی . (ناظم الاطباء). بر حسب روایات داستانی روم نام رومیان . (ترجمان القرآن جرجانی ). گروهی است از اولاد روم بن عیصو، و رومی منسوب است به آن . گویند: رجل رومی و قوم روم ؛ ومیان مفرد و جمع جز یاء فرقی نیست . (از منتهی الارب ). نام گر...
-
ژ
لغتنامه دهخدا
ژ. (حرف ) ژی یا زاء معقوده و یا زاء فارسی . نشانه ٔ حرف چهاردهم از حروف تهجّی است و در حساب جُمَّل نماینده ٔ عدد نیست (مگر اینکه قائم مقام زاء باشد) و در حساب ترتیبی نشانه ٔ عدد چهارده (14) است .ابدالها:> این حرف به «ت » بدل شود:ارژنگ = ارتنگ : به قص...